امان از این کسالت و بی حالی!!!!!
هر وقت که تصمیم می گیری یه دعایی، یه مناجاتی یه نمازی بخونی می بینی اون چنان سستی و کسالت بر تو مسلط میشه که انگار می خوای کوه بکنی!!!
اون چنان خوابی به چشمات میاد که انگار وزنه های چند کیلویی روی پلکهات آویزون کردن که نمی تونی بازشون کنی!!!
اون چنان خمیازه هایی می کِشی که اشک از چشمات سرازیر میشه!!!
چند شب پیش علت این همه سستی و بی حالی را تو دعای ابوحمزه دیدم؛ اگه تو هم دوست داری ببینی کجای کارمون می لنگه که این قدر بی حالیم یا علی...
خدایا من هر زمان پیش خود گفتم که دیگر مهیا و مجهز شده ام و در پیشگاه تو به نماز ایستادم؛ تو خواب را بر من مسلط کردى. و در آن وقتى که به راز و نیاز پرداختم حال مناجات را از من گرفتی. مرا چه شده است که هرگاه با خود گفتم باطن و درونم نیکو شده و به مجالس اهل توبه و مقام توابین نزدیک می شوم ، گرفتارى و پیش آمدى برایم رخ داد که پایم لغزش پیدا کرد و میان من و خدمتگزارانت حائل گردید.
اى آقاى من !
شاید مرا از دَرِ خانه ات رانده اى و از خدمت بندگیت دورم کرده اى
یا شاید دیده اى من حق بندگیت را سبک شمرده ام؛ مرا از درت دور کرده ای
یا شاید دیدی من از تو رو گردانم؛ بدین سبب بر من غضب فرموده ای
یا شاید مرا در جایگاه دروغگویان یافتی؛ لذا از نظر عنایتت دور افکنده ای
یا شاید دیدى سپاسگزار نعمتهایت نیستم؛ پس محرومم ساخته اى
یا شاید مرا در مجلس علماء نیافتى؛ به خواری و خذلانم انداخته ای
یا شاید مرا در میان اهل غفلت یافتی؛ پس از رحمتت نومیدم کرده اى
یا شاید مرا در مجالس اهل باطل دیدى؛ مرا میان آنها واگذاشتى
یا شاید دوست نداشتى دعایم را بشنوى؛ از درگاهت دورم کرده اى
یا شاید به جرم و گناهم کیفرم دادى
یا شاید به بى شرم و حیاییم مجازاتم کردى...
با این همه پروردگارا! اگر از من بگذرى؛ بجاست. چون بسیار اتفاق افتاده که از گنهکاران پیش از من گذشته اى؛ چرا که لطف و کرم تو پروردگارا! برتر و بالاتر از آنست که بندگان مقصر را به کیفر رسانی.
و من به فضل و رحمتت پناه آورده و از تو به تو می گریزم که عفو و بخششت نسبت به کسی که به تو حسن ظن دارد؛ وعده ای قطعیست.