افتتاح(2)
قسمت دوم:
الهی! از تو ، تنها گوشه ای از لطف فراوانت را درخواست می کنم
نعمت هایی می طلبم که بدان سخت نیازمندم .. ولی تو از ازل، از آن بی نیاز بوده ای
نعمت هایی که برای من بسیار ارزشمند است... و ادای آن، بر تو بسیار راحت و آسان
خدایا! گذشت تو از گناهان و خطاهایم ...
و چشم پوشی ات از ستمگری ام ...
و پرده پوشی ات بر کارهای زشتم ...
و بردباری ات بر بزه های فراوانم که چه بسا از روی عمد بوده است...
اینها .. آری همه ی اینها مرا به طمع انداخت که از درگاهت چیز هایی بخواهم که هرگز شایستگی آن را ندارم.
چیزهایی که تو از روی مهربانی روزی ام کردی و قدرتت را در آن، به من نشان دادی
و مرا با اجابت و پاسخ به آنها آشنا کردی.
الهی! من ... شروع کردم و با قلبی مطمئن و آرام، تو را خواندم
و تنها از روی انس و علاقه، و نه از روی ترس، حاجاتم را از تو خواستم
و تازه ... برایت ناز کردم که روی به سوی تو آورده ام. جوری که حتی وقتی خواسته ام دیرتر اجابت می شد، از روی جهل، تو را ملامت می کردم...
غافل از آنکه شاید دیر برآورده شدن خواسته هایم برایم بهتر باشد.. چه آنکه تو بر عاقبت هر چیز دانائی.
خدایا! هرگز مولایی کریم ندیدم که صبورتر و بردبارتر از تو بر بنده ی پستی چون من باشد.
طاعات و عبادات قبول
از حضور و اظهار نظرتون در ( با تو می گویم ) ممنونم .
من شما رو لینک می کنم.
شما هم مختارین
التماس دعا