کاشف

یادداشت

نمی دونم شما هم تا الان به این نکته توجه کرده اید یا نه!؟

در این چند ماهه ی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، کمتر دیداری از امام خامنه ای(روحی فداه) با عموم مردم و یا حتی جمعهای اختصاصی تر بوده که ایشون در بیاناتشون، به حوادث سال گذشته لینک نداده و بحث و صحبتی از آن فتنه ی عمیق به میان نیاورده باشند. در واقع بخش عمده ای از تلاش و همت ایشون در این نشستها- از دیدار با اقشار مختلف مردم گرفته تا در جمع خبرگان رهبری-؛ در راستای تبیین ابعاد مختلف فتنه، راههای برون رفت از آن و در یک کلام، تنظیم قطب نمای بصیرت همگانی بوده است.

برجستگی این مسئله در بیانات ایشون به حدی چشمگیر است که شاید بتونیم یکی از مهمترین تفاوتهای رویکرد امام خامنه ای(روحی فداه) در مواجهه ی با فتنه ی سال 78 و سال گذشته را همین مسئله عنوان کنیم.

اگر شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر کشور، بعد از خرداد 78  به مانند سال گذشته این زمینه را فراهم می کرد که ابعاد مختلف آن فتنه ی نوپا به روشنی تبیین وترسیم گردد؛ مسلماً وقوع فتنه ی عظیم و گسترده ی سال گذشته کمتر امکان بروز و ظهور می یافت.

با توجه به رویکرد حکیمانه ی امام خامنه ای(روحی فداه) به نظر می رسد؛ لینک به فتنه ی 78 و 88 به منظور جلوگیری از فراموشی آن در کنار تحلیل ابعاد مختلف سیاسی ، اجتماعی، اقتصادی و روان شناختی آن، یکی از مهمترین بایسته های رسانه های تحلیلی نیروهای انقلاب است که غفلت از آن فتنه های عظیم تری را در پی خواهد داشت.

 

پی نوشت:

_____________________

بیانات در دیدار دانشجویان و جوانان استان قم‌ 4/8/1389

 همین حوادثى هم که گاهى مى‌بینید در کشور اتفاق مى‌افتد که دست بیگانه در آن نمایان است، چیزهاى دفعتاً به وجود آمده نیست، خلق‌الساعه نیست؛ اینها هم برنامه‌هاى میان‌مدت و بلندمدت بوده است. برنامه‌ریزى کردند، نتیجه‌ى این برنامه‌ریزى شده این. نه اینکه همان شب تصمیم گرفتند این کار را بکنند و فردا اقدام کردند؛ نه، من در همین فتنه‌ى 88 به بعضى دوستان قرائن و شواهد را نشان دادم؛ حداقل از ده سال، پانزده سال قبل از آن، برنامه‌ریزى وجود داشت. از بعد از رحلت امام برنامه‌ریزى وجود داشت؛ اثر آن برنامه‌ریزى در سال 78 ظاهر شد؛ مسائل کوى دانشگاه و آن قضایائى که اغلب یادتان هست، بعضى هم شاید درست یادشان نباشد. قضایائى که سال گذشته پیش آمد، یک تجدید حیاتى بود براى آن برنامه‌ریزى‌ها.

بیانات در دیدار دانش‌آموزان‌ در آستانه 13 آبان 12/8/1389

من به شما عرض کنم؛ چند سالى که بگذرد، آن وقت قلمهاى بسته شده‌ى آگاهان بین‌المللى روان خواهد شد، باز خواهد شد، خواهند نوشت. ممکن است من آن روز نباشم، اما شماها هستید؛ خواهید شنید، خواهید خواند که چه توطئه‌ى بزرگى پشت فتنه‌ى سال 88 بود. این فتنه خیلى چیز مهمى بود، قصدشان خیلى قصد عجیب و غریبى بود؛ در واقع میخواستند ایران را تسخیر کنند.

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۸۹ ، ۲۳:۵۴
سبحان صداقتی

اولین تابستان دوره ی دانشجوییم بود و من هم داغ داعیه ی روشنفکری و کتابخوانی. برای چندمین بار قفسه های کتابخانه ی پدری را کنجکاوانه بررسی کردم. با اینکه سالیان درازی از کتابخوانی من نمی گذشت؛ به جز یک طبقه خاص که اختصاص داشت به کتابهای دکتر شریعتی، قبلاً به بقیه طبقات کتابخانه ی پدری سرکی  کشیده و کتابهای زیادی خونده بودم. بالاخره تصمیم گرفتم برم سراغ اون طبقه ی خاص!

اولین عنوانی که در مجموعه آثار دکتر نظرم را به خودش جلب کرد عبارت بود از " تشیع صفوی و تشیع علوی". شب به یاد ماندنی ای بود آن شب. ساعت حدوداً 8 شب را نشون می داد که خوندن اولین صفحه از کتاب را شروع کردم اما آنچنان جذب نوشته های کتاب شدم که تا صبح به خوندن ادامه دادم.

وقتی کتاب را بستم حس عجیبی داشتم. یک جور احساس گیجی و منگی. مطالبی که در رابطه با برخی از علمای برجسته ی شیعه همچون علامه مجلسی (ره) صاحب کتاب شریف بحارالانوار در کتاب آمده بود؛ تا اونجا که ایشون را از مصادیق برجسته ی تشیع صفوی و آخوند درباری معرفی کرده بود؛ بد جوری ذهنم را درگیر کرده بود.

در اولین فرصتی که استاد کلاسهای قرآنمون را دیدم، موضوع را با ایشون مطرح کردم و استاد این طور جواب دادند:" من این کتاب را قبل از انقلاب، اون موقعی که از روی نوارها پیاده میشد و به صورت جزوه چاپ می شد، خوندم. همون موقع هم از دکتر شریعتی تعجب کردم که با اینکه خودش فارغ التحصیل رشته تاریخ ادیان بود؛ چرا در تحلیلش از این نکته ی تاریخی غفلت کرده بود که پس از قرنها رنج و سختی و شکنجه ی شیعیان، حکومت صفوی با تمام ضعفهای ساختاری و بنیادیش، برای علمای شیعه فرصتی بی بدیل فراهم کرده بود که پس از یک دوره ی خفقان طولانی مدت به بازسازی و تقویت بنیانهای عقدیتی تشیع بپردازند. در واقع دوران پیش از حکومت صفوی برای شیعیان، آنچنان سیاه و تاریک بود که تشکیل حکومتی شیعی حتی صرفاً در قالب لفظ هم به خودی خود فرصتی مغتنم و غیر منتظره بود..."

با توجه به مطالعات تاریخی که داشتم این پاسخ به قدری برایم قانع کننده بود که گویی آب سردی بود بر آتشی گداخته.

این مسئله گذشت اما اصطلاح "آخوند درباری" برای همیشه در گوشه ی ذهنم حک شد.

چند سالی از این موضوع نگذشته بود که عید فطری برای عرض تبریک عید در منزل یکی از آشنایان حاضر شدیم. بعد از احوال پرسی های معمول، کاشف به عمل اومد که بعضی از اعضای صاحب خانه دیروز متوجه شده اند که تعدادی از مراجع تقلید قم همان دیروز را عید اعلام کرده اند و بعضی از اونها هم همون دیروز روزه شان را شکسته اند. در گفتگوی دوستانه ای که بعد از آن عید داشتیم این موضوع مطرح شد و در کمال تعجب یکی از حاضرین گفت: " تنها مراجع حکومتی!! فلان  روز را عید اعلام کرده اند و گرنه بقیه مراجع مثل آیت الله فلانی و فلانی روز قبلش را عید اعلام نموده اند." خیلی عجیب بود. یعنی تعیین روز عید فطر بستگی دارد به حکومتی بودن یا نبودن مرجع تقلید! جالب اونجا بود که در جمع، هیچ مخالفتی هم نسبت به سخن ایشون ابراز نشد.

با شنیدن این تقسیم بندی اینطور به ذهنم آمد که گویا دوستمان صرفاً همان اصطلاح "آخوند درباری" را به روز کرده و اصطلاح "مرجع تقلید حکومتی" و به تبع آن "آخوند حکومتی" را جعل نموده است. اصطلاحی که با برجسته کردن حمایت یک عالم دینی از نظام اسلامی، در دل خود نوعی انکار استقلال مراجع و علما را به همراه دارد.

اگر بنا به استدلال متین استادمان غفلت از شرایط و حقایق تاریخی؛ دکتر شریعتی را به نقد علامه مجلسی(ره) در قالب نقد آخوند درباری کشانده بود؛ به نظر بنده نشناختن و تعریف نشدن خواستگاه و جایگاه "نظام اسلامی" در منظومه ی فکری افرادی همچون دوست مورد اشاره مان باعث ایجاد این اشتباه در تحلیل و قضاوت شده است.

نظام اسلامی ای که برای حفظ آن، آنقدر امیرالمؤمنین(علیه السلام) از خلیفه ی آن که دفاع می کند که می فرماید: " به خدا سوگند، آنقدر از او (عثمان) دفاع کردم که ترسیدم گناهکار باشم."(1) . یا در رابطه با عهد شکنی اصحاب جمل، خط قرمز صبوری خود را "ضرر رسیدن به وحدت اجتماعی" و "متزلزل شدن نظام جامعه ی اسلامی" بیان می دارد.(2)

و از همه قابل تأمل تر آنجاست که حضرتش در وصیت خودشان نیز بعد از تقوای الهی، مسلمین را به اقامه نظام اسلامی سفارش می نماید.(3)

البته لبّ کلام  را خود امام خامنه ای(روحی فداه) فرمودند که:

" تقسیم روحانى به حکومتى و غیر حکومتى و ارزش و ضد ارزش قلمداد کردن اینها هم یک غلط فاحش است. رفتن به سمت حکومت و رفتن به سمت هر چیزى غیر از حکومت، اگر براى دنیا شد، بد است؛ اگر براى هواى نفس شد، بد است؛ مخصوص رفتن به سمت حکومت نیست. ما به سمت هر هدفى حرکت کنیم که مقصودمان هواى نفس باشد، مقصودمان منافع شخصى باشد، این ضد ارزش است؛ این همان مصداق دخول در دنیاست که فرمود: «الفقهاء امناء الرّسل ما لم یدخلوا فى الدّنیا»؛(2) این مخصوص رفتن به سمت حکومت نیست. اگر هدف، دنیاست، مردود است؛ حکومت و غیرحکومت ندارد؛ اما اگر رفتن به سمت حکومت با هدف معنوى است، با هدف الهى است، این از برترین مصادیق امر به معروف و نهى از منکر است؛ از برترین مصادیق مجاهدت است؛ این قبول مسئولیتهاى سنگین است، یا دفاع از مسئولان صاحب صلاحیت است. اگر روحانىِ حکومتى به آن کسى گفته میشود که براى اداى دین خود، براى اداى مسئولیت شرعى خود، براى خاطر خدا از نظام اسلامى حمایت میکند یا از مسئولینى حمایت میکند، این ارزش است، این ضد ارزش نیست؛ نداشتن این حالت، ضد ارزش است. پس هیچکدام از این دو مفهوم - نه مفهوم حکومت روحانى و حکومت آخوندى، و نه مفهوم آخوند حکومتى، روحانى حکومتى - مفاهیم درستى نیست. طرح اینها پس از انقلاب و تشکیل نظام اسلامى، یک طرح مغالطه‌آمیز است؛ این مفاهیم متعلق به فرهنگ این انقلاب نیست."

 

 پی نوشت:

_________________

1- نهج البلاغه خطبه 240

" اى پسر عبّاس! عثمان جز این نمى‏خواهد که مرا سرگردان نگهدارد، گاهى بروم، و زمانى برگردم،  یک بار پیغام فرستاد از مدینه خارج شوم، دوباره خبر داد که باز گردم، هم اکنون تو را فرستاده که از شهر خارج شوم. به خدا سوگند، آنقدر از او دفاع کردم که ترسیدم گناهکار باشم."          

2- نهج البلاغه خطبه 169

" همانا ناکثین عهد شکن  به جهت نارضایتى از حکومت من به یکدیگر پیوستند، و من تا آنجا که براى وحدت اجتماعى شما احساس خطر نکنم صبر خواهم کرد، زیرا آنان اگر براى اجراى مقاصدشان فرصت پیدا کنند، نظام جامعه اسلامى متزلزل مى‏شود.  آنها از روى حسادت بر کسى که خداوند حکومت را به او بخشیده است به طلب دنیا برخاسته‏اند. مى‏خواهند کار را به گذشته باز گردانند."

3- امام خامنه ای(روحی فداه):

"مى‏فرماید: «همه شما را وصیت مى‏کنم.» به چه چیز؟ باز «بتقوى اللَّه مجدداً «تقوا». اولین وآخرین کلمه امیرالمؤمنین، علیه‏السّلام تقواست. به‏دنبال آن: «و نظم امرکم نظم امرتان. یعنى چه؟ یعنى همه کارهایى که در زندگى مى‏کنید، منظّم باشد؟ معنایش این است؟ ممکن است معنایش این هم باشد. نفرمود «نظم امورکم.» کارهایتان را منظم کنید. فرمود «نظم امرکم.» آن چیزى که باید منظم و محکوم نظم و انضباط باشد، «یک چیز» است. «نظم امور» نفرموده است. فرموده است: «ونظم امرکم.» انسان مى‏فهمد که این نظم امر، عبارت است از امرى مشترک بین همه است. به نظر من مى‏رسد که «نظم امرکم» عبارت از اقامه نظام و حکومت و ولایت اسلامى باشد."                   

 

۳۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۸۹ ، ۰۱:۲۹
سبحان صداقتی

آذر ماه پارسال، پس از وقایع روز دانشجو مطلبی نوشتم با عنوان "واکسیناسیون" (۱)و در آن تأکید کردم:

"حوادث پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری و جریانات دنبالی آن در مراسم روز قدس، 13 آبان و نهایتاً 16 آذر 88 را می توان عوارض واکسیناسیون انقلاب  در آغاز دهه پیشرفت و عدالت دانست. حوادثی که هرچند با درد و تب همراه خود؛ ذائقه ی ملت را پس از پیروزی غرورآفرین حضور 85 درصدی در انتخابات تلخ کرد اما نتایج آن برای ادامه ی حرکت انقلاب در مسیر اصولی خودش بسیار حیاتی و سودمند خواهد بود."

 امروز که بعد از قریب یکسال مهر تأیید امام خامنه ای(روحی فداه) را بر تحلیلم از حوادث پس از انتخابات سال گذشته دیدم از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجم.

"بدون تردید دشمن در جدا کردن مردم از نظام اسلامى شکست خورده است. سال گذشته در انتخابات، چهل میلیون مردم کشور پاى صندوقهاى رأى رفتند. در واقع یک رفراندوم چهل میلیونى به نفع نظام جمهورى اسلامى و به نفع انتخابات انجام گرفت؛ همین بود که دشمن را عصبانى کرد. خواستند با فتنه اثر آن را از بین ببرند، اما این را هم نتوانستند انجام دهند. مردم در مقابل فتنه هم ایستادند. فتنه‌ى سال 88 کشور را واکسینه کرد؛ مردم را بر ضد میکروبهاى سیاسى و اجتماعى‌اى که میتواند اثر بگذارد، مجهز کرد؛ بصیرت مردم را بیشتر کرد."(۲)

 

پی نوشت:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 ۱-  http://nasimesobhgahan.blogfa.com/post-84.aspx

 ۲- دانلود فایل صوتی بیانات امام خامنه ای با عنوان فتنه 88 و واکسینه شدن ملت

بعد نوشت:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

واقعاً که امروز قم یک بار دیگه معنا شد و بپاخاست. استقبال امروز قمیها از نائب امام زمان(ارواحنا لتراب مقدمه فداه) چشم حسودان و فتنه گران را کور نمود. که رسول الله فرمودند:"مَنْ وَلِیَ مِنْ أُمُورِ أُمَّتِی شَیْئاً فَحَسُنَتْ سِیرَتُهُ رَزَقَهُ اللَّهُ الْهَیْبَةَ فِی قُلُوبِهِمْ وَ مَنْ بَسَطَ کَفَّهُ إِلَیْهِمْ بِالْمَعْرُوفِ رَزَقَهُ اللَّهُ الْمَحَبَّةَ مِنْهُم"       

بحارالأنوار ج : 72 ص : 359              

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۸۹ ، ۰۰:۱۴
سبحان صداقتی

استقبال تاریخی و به یاد ماندنی دیروز لبنانیها از رئیس جمهور چنان خونش را به جوش آورده بود که به هر کسی که می رسید با عصبانیت می گفت:" تور و خدا ببین کار ما به کجا رسیده!!؟ در دوره آقای خاتمی کشورهای اروپایی برای دعوت ازش صف کشیده بودند؛ یادم نمیره که موقع ورود آقای خاتمی به کاخ ریاست جمهوری فرانسه، ژاک شیراک خودش از پله های کاخ الیزه پایین اومده بود و چند قدم به استقبال آقای خاتمی رفته بود که در نوع خودش این نوع استقبال بی نظیر بود. اما حالا چی!!؟ ۴ تا گدا گوله ی لبنانی ایستادند کنار خیابون و دست تکون میدن اون وقت چنان شلوغش کردند که انگار چه اتفاق مهمی افتاده!!!"

 

با شنیدن این صحبتها یاد درگیری چند وقت پیش کنگره آمریکا با اوباما افتادم که مربوط میشد به عکسی که از خم شدن(تعظیم) اوباما در برابر ملک عبدالله سعودی در یکی از ملاقاتها حکایت می کرد.

گفتم: اون تکریم و تعظیم ها بی علت نبود. دلیلش این بود که کسی در آن رئیس جمهور و دولتش، رایحه ی خوش امام خمینی را استشمام نمی کرد؛ نفسهای امام خامنه ای را احساس نمی کرد و نشانی از عظمت ملت ایران نمی یافت.

اما دیروز

این صدای انقلاب اسلام ناب ملت ایران بود که بعد از 30 سال؛ رساتر از همیشه، در چند قدمی خط مقدم جبهه ی طاغوت، پشت طاغوتیان جهانی را به لرزه می افکند.

وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ.

ان شاء الله

 

پی نوشت:

___________________

سید حسن نصرالله خطاب به دکتر احمدی نژاد:

ما رایحه خوش امام خمینی (ره) را در وجود شما استشمام می‌کنیم و نفس‌های امام خامنه‌ای را در وجود شما احساس می‌کنیم و در شما چهره ملت عظیم ایران را مشاهده می‌کنیم.

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۸۹ ، ۲۳:۲۷
سبحان صداقتی

فتنه ای عظیم برپا شده است. گرد و غبار آنچنان فضا را آکنده است که حتی بسیاری از السابقون انقلاب نبوی در تردید و ابهام فرو غلطیده اند. خبر پیدایش دودستگی و اختلاف در اردوگاه امیرالمؤمنین شهر به شهر و دهان به دهان چرخیده است. دشمنان علی(ع) که تا همین چند روز قبل سر در گریبان خویش فرو برده و زبان در کام فرو بسته بودند؛ فرصت را غنیمت شمرده و جسارت یافته اند. یکی در مشروعیت حکومت علوی شبهه می افکند و دیگری بر طبل عدم مقبولیت می کوبد. اما دراین میان باز هم زیرکتر از همه، معاویة ابن ابی سفیان است که تصمیم بر ناکارآمد نمایی خلافت علی(ع) جزم نموده است. و براستی کدام حکومت کارآمدیست که در تأمین امنیت رعیت خود عاجز ماند!!؟

 بُسر ابن ارطاط که در سنگدلی سرآمد سپاهیان است احضار می شود. مأموریتی ندارد جز ناامن نمودن سرزمین حکومت علوی.

مدینه، مکه، تباله، صنعاء، بصره و همه ی قلمرو سرزمین اسلامی را در می نوردد و امنیت امت اسلام را به تاراج می برد.

تاریخ می نویسد: بُسر در این سفر سی هزار نفر را کشت و گروهی را با آتش سوزاند.(1)

سنندج، مهاباد، تهران، زاهدان، کرمان و ...

چه عبرت آموز است تکرار تاریخ!

 

پی نوشت:

1-  ماجرای بسر ابن ارطاط را به نقل از کتاب فروغ ولایت اثر آیت الله شیخ جعفر سبحانی در ادامه مطلب بخوانید.

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۸۹ ، ۲۳:۱۴
سبحان صداقتی

چند سال پیش که روایت" نیّة المؤمن خیر من عمله" (1) را برای اولین بار شنیدم؛ تا مدتی با خودم فکر می کردم که یعنی چی که نیت مؤمن از عملش بهتر است؟ و اصلاً چرا؟

از چند نفر پرسیدم و سرانجام با این توجیه که از منظر اسلام نیت از جایگاه ویژه ای برخورداره که" الاعمال بالنیات"؛ از کنار این مسئله عبور کردم، اما خب حقیقت اینه که این جوابها قانعم نکرده بود. امروز که برای انجام کارهام با ماشین بیرون رفته بودم در لابلای  سخنرانی روز گذشته امام خامنه ای(روحی فداه) که از رادیو معارف پخش میشد به سرّ این روایت و اشتباه برداشت خودم پی بردم و تصمیم گرفتم که همین امشب این تفسیر دقیق را در وبلاگ بگذارم:

" فرمود: «نیّة المؤمن خیر من عمله»؛ یعنى همیشه نیت مؤمن بیش از آن مقدارى است که گنجایش عمل اوست. قصد و نیت، خیلى زیاد است؛ خوب، انسان در عمل نمیتواند همه‌ى آنها را انجام دهد. هرچه که شما از کارِ خوب انجام دادید، نیتتان باید چند برابر باشد. مؤمن اینجورى است که نیتش همیشه خیر است، از عمل او بهتر است. دستگاه‌هاى مسئول در این باب هم همین جورند؛ نیتشان واقعاً خیلى بیشتر است؛ منتها خوب، در عمل طبعاً مشکلاتى پیش مى‌آورد."(2)

 پی نوشت:

_________________________

1- کافى، ج 2، ص 84

2- بیانات در دیدار نخبگان جوان‌ 14/7/1389

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۸۹ ، ۲۳:۰۵
سبحان صداقتی

دیروز رفته بودم به سید سری بزنم که یکی از دوستان طلافروشمون هم سر رسید.

همونطور که حدس می زنید صحبتمون رسید به بحث داغ این روزهای بازار یعنی مالیات بر ارزش افزوده.

گفتم: به نظر من که این بار دولت کوتاه نمیاد و در مقابل اعتصاب طلافروشها پا پس نمی کشه یعنی نباید پا پس بکشه. چون اگه این بار هم مثل پارسال عقب نشینی کنه ؛ نه تنها نمی تونه بقیه صنفها را برای اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده متقاعد کنه؛ بلکه برای اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها هم با کلی مشکل و مقاومت مشابه روبرو میشه.

دوستم گفت: بقیه صنفها مثل طلافروشها نیستند. طلا یک کالای سرمایه ای با دوامه که چندین و چند بار در دستها می چرخه. یعنی الان یکی میاد از من طلا میخره، چند وقت بعد دوباره میاد همون طلا را با نوع دیگری تعویض میکنه.

- خب مشکلش چیه!؟

- مشکل اینجاست که اگه الان مشتری بیاد 2 میلیون تومن از من طلا بخره من باید به بنده خدا بگم شصت هزار تومن هم بابت ارزش افزوده بده.

گفتم: خب اینکه مشکل شما نیست؛ از جیب مردم مردم خارج میشه. شما چرا ناراحتید؟

- خب بعد که میاد همون طلا را تعویض کنه من باید مثلاً یک و ششصد ازش بخرم.

گفتم: خب شما هم ۳درصدتون را پرداخت می کنید و ادامه دادم: ببین عزیز دل برادر! خودت هم بهتر از می دونی که مسئله ی اصلی دلسوزی برای خلق الله نیست که باید سه درصد را پرداخت کنند. بلکه مسئله فرار از شفافیت عملکرد مالی طلافروشهاست. یعنی آقایون می ترسند که عملکرد مالیشون شفاف بشه و مالیات بر درآمدشون به واقعیت نزدیکتر بشه. دیروز آمار داده اند که 80درصد!! طلای گردش در بازار قاچاقیه!

گفت: خب مردم بیچاره از کجا بیارن بخورند!!؟

تو دلم گفتم: بیچاره طلافروشها!!!

- خوبه که خودشون میگن تو کشورهای دیگه ۱۰ سال اجراش طول کشیده!

- خب مگه یادت نیست که پارسال هم که می خواستند همین قانون رو اجرا کنند طلافروشها اعتصاب کردند. امسال هم که می بینی چه خبره! مطمئن باش که اگه امسال هم دولت و مجلس کوتاه بیان تا ۱۰ سال دیگه هم آش همین آشه و کاسه همین کاسه. مشکل جای دیگه است. ببین! مثلاً یکی از همکارهای ما در تهران که عمده فروشه می گفت نزدیک به 30 – 40 تا مشتری مثل ما داره که تازه ما در بین اونها در رده متوسط به پایین هستیم. این یعنی که سرمایه در گردش سالیانه اش بالغ بر چندین میلیارد تومنه. فکر میکنی این بنده خدا چقدر مالیات میده؟؟؟

- نمی دونم.

- شاید باورت نشه! با این حجم سرمایه در گردش، نصف مالیات پرداختی ما هم مالیات نمیده.اون وقت برات جالب نیست که پدر بازنشسته ی من چند برابر خیلی از همین بازاریها حتی بعضی از طلافروشهاش مالیات میده!؟

در حالیکه از سید خداحافظی می کردیم جواب داد:

خب تو اینکه مالیاتها عادلانه نیست که حرفی نیست، اما آخه اینها چه کاری برای شهر کردند که مالیات می خواهند!؟ یه خیابون درست داره این شهر!؟ یه پارک درست و حسابی!؟ یه...

گفتم: تو همه جای دنیا شهرداریها خودگردانند. میدونی همین پارسال حقوق چند ماه کارکنان شهرداری بخاطر کمبود بودجه به تعویق افتاده!؟

- خب به ما چه!؟ این همه پول نفت و معدنها را که می برند می فروشند چه کار می کنند!؟

تا رفتم جواب بدم، گفت: نه! گوش بده! بخاطر اینه که همه شون دزدند و در حالیکه لبخندی بر لب داشت از من دور شد!!!

امروز طلافروشها در اعتراض به قانون مالیات بر ارزش افزوده تعطیل کرده بودند!!!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۸۹ ، ۲۳:۴۶
سبحان صداقتی

مدتی پیش در مطلبی با عنوان " اوجب واجبات " به ذکر خاطره ای پرداخته بودم که: "به خاطر دارم در یکی از مباحثاتی که در یکی از جلسات قرآن داشتم؛ دوستی، در مقام نقد نظریه ی ولایت مطلقه ی فقیه می گفت:" مثلاً همین جمله که حفظ نظام اوجب واجبات است، یعنی چی!!؟ با تعجب و حرارت ادامه می داد: یعنی اگه حفظ نظام ایجاب کرد که مشروب بخوری باید مشروب بخوری دیگه!!؟ بعد به صورت انکاری می پرسید: یعنی ولی فقیه می تونه خلاف نص صریح قرآن هم فرمان بده!؟؟"

جالب آنجا بود که در ادامه با استناد به آیه ی  اَطیعوا الله و اَطیعوا الرسول و اولی الامر منکم... و با توجه به عصمت اهل بیت(سلام الله علیهم) ثابت می نمود که اگه پیامبر چنین فرمانی صادر کند؛ فرمان حضرت(صلی الله علیه و آله) مطاع است. در واقع با آن انکار و این استدلال سعی در ایراد خدشه به حکم " حفظ نظام اوجب واجبات است" و به تبع آن ولایت مطلقه فقیه داشت."

حالا پاسخ امام(ره) به آن تحلیل:


"اسلام را همه باید حفظ بکنیم، حتى مخدّراتى (1) که پشت پرده هستند واجب است بر آنها حفظ؛ واجب است بر همه ما، بر همه شما که اگر توطئه‏اى دیدید و اگر رفت و آمد مشکوکى را دیدید، خودتان توجه کنید و اطلاع بدهید ..
یک بیچاره‏اى به من نوشته بود که شما که گفتید که همه اینها باید تجسس بکنند یا نظارت بکنند، خوب، در قرآن مى‏فرماید که: وَ لا تَجَسَّسُوا. (1) راست است، قرآن فرموده است، مطاع هم هست امر خدا، اما قرآن حفظ نفس آدم را هم فرموده است که هر کسى باید لا تَقْتُلُوا انْفُسَکُمْ. (2) این اشکال را به سیدالشهدا بکنید. وقتى که اسلام در خطر است، همه شما موظفید که با جاسوسى حفظ بکنید اسلام را. وقتى که حفظ دماء مسلمین بر همه واجب باشد، اگر- فرض کنید که- حفظ جان یک نفر مسلمانى، حفظ جانش وابسته [به‏] این است که شما شرب خمر کنید، واجب است بر شما، دروغ بگویید، واجب است بر شما ..
احکام اسلام
براى مصلحت مسلمین است، براى مصلحت اسلام است، اگر ما اسلام را در خطر دیدیم، همه‏مان باید از بین برویم تا حفظش کنیم. اگر دماء مسلمین را در خطر دیدیم، دیدیم که یک دسته دارند توطئه مى‏کنند که بریزند و یک جمعیت بى‏گناهى را بکشند، بر همه ما واجب است که جاسوسى کنیم. بر همه ما واجب است که نظر کنیم و توجه کنیم و نگذاریم یک همچو غائله‏اى پیدا بشود. حفظ جان مسلمان بالاتر از سایر چیزهاست. حفظ خود اسلام از جان مسلمان هم بالاتر است. این حرفهاى احمقانه‏اى است که از همین گروهها القا مى‏شود که خوب، جاسوسى که خوب نیست! جاسوسى، جاسوسى فاسد خوب نیست، اما براى حفظ اسلام و براى حفظ نفوس مسلمین واجب است، دروغ گفتن هم واجب است، شراب خمر هم واجب است ..
ما الآن یک امانتى در دستمان است و آن اسلام است. عذر نداریم به اینکه ما بنشینیم کنار، بگوییم دیگران بروند حفظش کنند. امانت مال دیگران نیست. این امانت، امانتى است که خدا پیش [ما نهاده‏]، براى همه ما هست، نگهدارش همه ما هستیم، نمى‏توانیم‏ بنشینیم بگوییم که دولت این کار [را] بکند. نمى‏توانیم بنشینیم بگوییم ارتش این کار را بکند. وقتى کشور اسلام مورد تهدید دشمنهاى اسلام است، دفاع از کشور اسلام و نوامیس مسلمین بر همه ما، بر تمام ما واجب است؛ با همه کوشش واجب است."

صحیفه امام، ج‏15، ص:۱۱۶و۱۱۷

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۸۹ ، ۲۲:۲۹
سبحان صداقتی

"در ستون صفحه اجتماعی یکی از مجلات معروف استرالیا، نوشته: بیایید شما هم یک بار همسر خود را با دوستتان عوض کنید و مزه چنین تبادل همسری را بچشید. خواهید دید با چه قیمت ارزانی به بهترین لذت دست می یابید و زندگی یکنواختتان از یکنواختی خارج می شود!" [1]

در حالیکه هیچ کس حاضر نیست مسواکش را با مسواک شخص دیگری جابجا نماید، در دنیای مدرن گویا ارزش همسر از مسواک هم کمتر است!!!

 پی نوشت:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱- تبلیغ تبادل همسر در مطبوعات استرالیایی!

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۸۹ ، ۱۵:۰۹
سبحان صداقتی

"خیلى جالب و شگفت‏انگیز است که این به ظاهر متمدنین و متفکرین وقتى یک نویسنده مزدور با نیش قلم زهرآگین خود احساسات بیش از یک میلیارد انسان و مسلمان را جریحه‏دار مى‏کند عده‏اى در رابطه با آن شهید مى‏شوند برایشان مهم نیست و این فاجعه عین دموکراسى و تمدن است اما وقتى بحث اجراى حکم و عدالت به میان مى‏آید، نوحه رأفت و انسان دوستى سر مى‏دهند. ما کینه دنیاى غرب را با جهان اسلام و فقاهت از همین نکته‏ها به دست مى‏آوریم. قضیه آنان قضیه دفاع از یک فرد نیست، قضیه حمایت از جریان ضد اسلامى و ضدارزشى است که بنگاههاى صهیونیستى و انگلیس و امریکا به راه انداخته‏اند و با حماقت و عجله خود را رو به روى همه جهان اسلام قرار داده‏اند. البته‏ باید ببینیم که بعض دولتها و حکومتهاى اسلامى چگونه با این فاجعه بزرگ برخورد مى‏کنند. اینکه دیگر مسئله عرب و عجم و فارس و ایران نیست بلکه اهانت به مقدسات مسلمانان از صدر اسلام تاکنون و از امروز تا همیشه تاریخ است و نتیجه نفوذ بیگانگان در فرهنگ مکتب اسلام است که اگر غفلت کنیم این اول ماجراست و استعمار از این مارهاى خطرناک و قلم به دستان اجیر شده در آستین فراوان دارد ..
ضرورتى نیست که در چنین شرایطى ما به دنبال ایجاد روابط و مناسبات گسترده باشیم، چرا که دشمنان ممکن است تصور کنند که ما به وجود آنان چنان وابسته و علاقه مند شدیم که از کنار اهانت به معتقدات و مقدسات دینى خود ساکت و آرام مى‏گذریم. آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل مى‏کنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسى خود تجدید نظر نماییم و ما خامى کرده‏ایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهاى تند یا جنگ سبب بدبینى غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزواى کشور شده است و اگر ما واقعگرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانى مى‏کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین مى‏گذارند. این یک نمونه است که خدا مى‏خواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانى» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیاى تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعى خود را در دشمنى دیرینه‏اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده اندیشى به درآییم و همه چیز را به حساب اشتباه و سوء مدیریت و بى تجربگى نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهانخواران به نابودى اسلام و مسلمین است و الّا مسئله فردى سلمان رشدى آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیستها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند ..
روحانیون و مردم عزیز حزب اللَّه و خانواده‏هاى محترم شهدا حواسشان را جمع کنند که با این تحلیلها و افکار نادرست خون عزیزانشان پایمال نشود. ترس من این است که تحلیلگران امروز، ده سال دیگر بر کرسى قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتواى اسلامى و حکم اعدام سلمان رشدى مطابق اصول و قوانین دیپلماسى بوده است یا خیر؟
و نتیجه گیرى کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتى داشته است و بازار مشترک و کشورهاى غربى علیه ما موضع گرفته‏اند، پس باید خامى نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم! خلاصه کلام اینکه ما باید بدون توجه به غرب حیله‏گر و شرق متجاوز و فارغ از دیپلماسى حاکم بر جهان در صدد تحقق فقه عملى اسلام برآییم و الّا مادامى که فقه در کتابها و سینه علما مستور بماند، ضررى متوجه جهانخواران نیست و روحانیت تا در همه مسائل و مشکلات حضور فعال نداشته باشد، نمى‏تواند درک کند که اجتهاد مصطلح براى اداره جامعه کافى نیست. حوزه‏ها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیاى عکس العمل مناسب باشند. چه بسا شیوه‏هاى رایج اداره امور مردم در سالهاى آینده تغییر کند و جوامع بشرى براى حل مشکلات خود به مسائل جدید اسلام نیاز پیدا کند. علماى بزرگوار اسلام از هم اکنون باید براى این موضوع فکرى کنند .."

صحیفه امام، ج‏21، ص: 292


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۸۹ ، ۰۱:۵۲
سبحان صداقتی
next