آنها که رفته اند برگردند،
آنها که نرسیده اند خود را برسانند،
تمام غدیر همین است:
با علی باشیم، نه جلوتر نه عقب تر
عید ولایت مبارک
" اشتباه هیئت اختر شناسی شهر جده در رؤیت هلال ماه شوال و اعلام روز سه شنبه به عنوان عید سعید فطر سبب شد تا دولت عربستان متعهد شود کفاره یک میلیارد و ششصد میلیون ریالی( ریال عربستان)مردم را پرداخت کند.
گزارش واحد مرکزی خبر حاکی است، هیئت اختر شناسی شهر جده اعلام کرد: این هیئت به جای رؤیت هلال ماه شوال به اشتباه زحل را رویت کرده بود و مردم عربستان با رؤیت زحل افطار کردند.
منابع وابسته به این هیئت اعلام کردند: در چنین وقتی از سال زحل در آسمان برخی مناطق عربستان با چشم غیر مسلح دیده میشود حال آنکه به گواه اخترشناسان عرب شب سه شنبه رویت هلال ماه شوال در عربستان ممکن نبود و به نظر میرسد دیدن زحل سبب بروز این اشتباه شده است."
نمی دونم چرا امروز وقتی این خبر را خوندم؛ ناخودآگاه یاد ماجرای عید فطر چند سال پیش افتادم که بعضی از مراجع عظام قم یک روز را عید اعلام کردند و بعضی دیگر از مراجع و رهبری فردای آن روز را. در این میان جالب بود شنیدن تحلیل برخی از آقایون:
یکی میگفت: بین مراجع و رهبری اختلاف وجود داره! و این اختلاف در اعلام روز عید نشونه همین مسئله است. دیگری میگفت: اگه دیروز عید بوده باشه؛ ما که دیروز روزه بودیم چه کنیم؟ یکی دیگه ادامه میداد: شما رو به خدا ببینید، این عربها چه جوری هلال ماه را رصد میکنند که هیچ وقت اینطور مسائل براشون پیش نمیاد!؟ عده ای با افتخار از دسترسی سریع خودشون به اخبار بعضی مراجع خبر میدادند که: بعله! بالاخره اونها با واسطه هایی که داشتهاند قبل از اذان ظهر به این مسئله پی بردهاند و روزهشان را خوردهاند و قص علیهذا... اما از همه جالبتر صحبتهای اون بنده خدا بود که میگفت: چون رهبری حرمت مراجع را نگه نداشته به خاطر همین هم یه تعداد از مراجع حرمت ایشون را نگه نداشتهاند و دیروز را عید اعلام کردهاند!!!
در حالی که بیانات امام خامنه ای در خطبه های نماز عید فطر همان سال در واقع آب سردی بود بر سر همهی این خیال بافی ها:
" امروز مردم عزیز ما عید گرفتهاند. بسیارى از برادران و خواهران مسلمان کشورهاى اسلامى هم دیروز را عید دانستند. در داخل کشور ما هم براى بعضیها در برخى از شهرها دیروز ثابت شد که عید است؛ براى بعضى از مراجع معظّم تقلید هم دیروز ثابت شد که روز عید فطر است و بر طبق آنچه براى آنها احراز شده بود، عمل کردند. براى بعضى هم ثابت نشد و بر طبق حکم شرعى، امروز براى آنها عید محسوب شده و امروز را عید گرفتند. هر دو گروه به وظیفه خود عمل کردند. قبلاً پیشبینى متخصّصان و کارشناسان مسائل نجومى در کشور ما و مراکز علمى دنیا همین بود که امسال ماه رمضان سى روزه خواهد بود؛ ولى اگر براى کسى بعد از بیستونهم ماه رمضان - شب سىام یا روز سىام - ثابت شد که ماه شوّال طلوع کرده است، وظیفه او این است که طبق تکلیف شرعى، آن روز را ابتداى ماه شوّال بداند. این چیزها در شریعت اسلامى مایه اختلاف نیست. کسانى که دیروز را روز اوّل شوّال دانستهاند، بر اساس تکلیف و طبق جزم خود عمل کردهاند و پیش خداى متعال مُثابند. بقیه مردم هم که به تبع جمعى از مراجع عظام در قم و نجف، براى آنها احراز نشد که دیروز اوّل شوّال باشد - که براى ما هم این معنا احراز و ثابت نشد - پیش خداى متعال مأجورند. وظیفه ما این بود، وظیفه آنها هم آن بود. آنچه مهم است، عمل به تکلیف و از دست ندادن ذخیره ماه رمضان است."
به نظر شما ممکن نیست که آن سال هم بعضی از رصد کنندگان، هلال زحل را با هلال ماه اشتباه گرفته باشند!؟
مطلب نیمه مرتبط:
حتماً شما هم با این مسئله مواجه شدهاید که گاهی بعضی از اشتراکات لفظی موجب ایجاد سوء برداشت، سوء تفاهم و یا بعضاً سوء استفاده در انعکاس مفاهیم میشود.
یادم میاد که در یکی از مباحثاتی که با یکی از آشنایان داشتم آن بندهی خدا میگفت: " این ولایت فقیهی که شما از آن دم میزنید نه ولایت شخص فقیه که در واقع "ولایت فقه " است. حتی خود رهبری هم بر همین معنا از ولایت فقیه تأکید دارد. با این توصیف شخص ولی فقیه نه ولایتی دارد و نه به خودی خود قداستی! "
دیشب مقالهی مفصلی از آقای محمد مهدی بهدار وند را در سایت حوزه دیدم که به طور مبسوط به تبیین دقیق و همه جانبه ی بحث "ولایت فقه و ولایت فقیه" پرداخته بود. دقت در مطالب این مقاله و متن بیانات مورد استناد آن بندهی خدا از رهبری به وضوح یکی از مصادیق سوء برداشت از یک اشتراک لفظی را نمایان میسازد.
در ادامه میتوانید با مطالعه این مقاله و بیانات امام خامنه ای در این زمینه، خودتان قضاوت کنید:
ولایت فقیه یا ولایت فقه تعامل یا تقابل؟
ولایت فقه یا ولایت فقیه در کلام امام خامنه ای
مطلب مرتبط:
نقل می کنند:
" به شهر مرو خیاطی بود که بر در دروازه گورستان، دکانیداشت و کوزه ای در میخی آویخته بود و هوس آن داشتی که هر جنازه ای که از آن شهر بیرون بردندی، وی سنگی اندر آن کوزه افکندی، و هر ماهی حساب آن سنگها بکردی که چند کس را بردند و باز کوزه تهی کردی و سنگ همی در افکندی تا ماهی دیگر...
تا روزگار برآمد، از قضا خیاط بمرد، مردی به طلب خیاط آمد و خبر مرگ خیاط نداشت، در دوکانش بسته بود، همسایه را پرسید که: این خیاط کجاست که حاضر نیست؟
همسایه گفت: خیاط نیز در کوزه افتاد." (1)
ماجراهای حوادث بعد از انتخابات خرداد 88 و قلب شکسته ی جناب اوباما و بیانیه ها حقوق بشری سفیر بریتانیا در تهران و افاضات وزرای خارجه اتحادیه اروپا و.. را که هنوز یادتون هست. (۲)
این روزها دست قدرت الهی را می توان به وضوح در خیابانهای لندن و بعضی دیگر از شهرهای انگلیس دید. همان دست قدرتی که چند روز پیش در کلام امام امت به آن افتخار شده بود که " وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لکِنَّ الْمُنافِقینَ لا یَعْلَمُون". (۳)
وقتی اخبار و تصاویر این روزهای زادگاه بی بی سی فارسی را می بینم ناخودآگاه این آیه در ذهنم تداعی می شود که " وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرینَ".
البته به نظرم اگه آقای توهم این روزها هم می تونست بیانیه بنویسه لابد در بیانیه شونصدمش می نوشت:
" امروز می توان صدای انقلاب سبز تهران را در خیابانهای انگلستان شنید!"
و لابد بعضی ها هم در صفحه فیس بوکشون می نوشتند که در بین این پلیسهای مهربون! شنیده اند که عده ای دارند عربی با هم صحبت می کنند که چون هیکلهای تنومندی هم داشته اند پس بی برو برگرد همون بچه های حزب الله لبنانند که به کمک پلیس انگلیس آمده اند!!!
پی نوشت:
_______________
1- قابوسنامه، تالیف، ابوالمعالی کیکاووس ابن اسکندر( با اندکی تصرف)
2- رییس جمهوری آمریکا به کشته شدن یک زن ایرانی در خیابان های تهران اشاره کرد و گفت:ما زنان با شهامتی را دیدیم که در مقابل بی رحمی و تهدید ایستاده اند و شاهد تصاویر تکان دهنده در غلطیدن یک زن در خون خود در خیابان بودیم.
خبرنگاری از آقای اوباما پرسید آیا تصاویر ویدئویی کشته شدن ندا آقا سلطانی را دیده است، که رییس جمهوری آمریکا در پاسخ گفت: «بله دیده ام و از دیدن این تصاویر قلبم شکست.»
3- بیانات امام خامنه ای در دیدار مسئولان نظام جمهورى اسلامى ایران 1390/5/16
"در مورد مسائل منطقه در یک کلمه باید عرض بکنم که اوضاع منطقه درست عکس سیاستهاى قدرتهاى غربى و آمریکا و صهیونیسم بینالملل دارد پیش میرود. آنها راجع به ایران برنامههائى داشتند؛ درست عکس آنچه که آنها میخواستند، خداى متعال مقدر کرد و پیش آمد. آنها ایران را تحریم کردند، اما بحران اقتصادى گریبان خودشان را گرفت. آنها فتنهى 88 را براى زمین زدن جمهورى اسلامى تقویت کردند - یا تدارک کردند، یا لااقل پشتیبانى و تقویت کردند - اما نظامها و رژیمهاى وابستهى به خودشان یکى پس از دیگرى زمین خورده یا متزلزل شده. آنها به عراق و افغانستان حمله کردند، براى اینکه ایران را محاصره کنند - بزرگانشان گفتند که این براى محاصرهى ایران است - اما خودشان محاصره شدند؛ پاشان در گل فرو رفته، به دام افتادند. آنچه که آنها دربارهى ما تدبیر و عمل کردند، خداى متعال عکسش را مقدر کرد و نشد."
چشمها را باید شست؛ جور دیگر باید دید...
چند وقت پیش، گفتگویی از آقای پناهیان در برنامه گره دیدم که به نظرم بسیار قابل تأمل رسید. بالاخره بعد از چند هفته این فرصت را پیدا کردم که اون برنامه را در چهار قسمت آماده و برای نمایش در وبلاگ آپلود کنم.
اگه شما هم دوست دارید در رابطه با مسائل زیر بیشتر فکر کنید؛ تماشا و دقت در این گفتگو را از دست ندهید!!
آیا ما حق داریم از دخالت پلیس برای رعایت مسائل اخلاقی و به طور خاص برای رعایت حجاب در یک جامعه اسلامی دچار نگرانی شویم؟
آیا در سی سال گذشته ما موفق به انجام کار فرهنگی قابل توجهی در جهت تبلیغ صحیح و منطقی حجاب شدهایم؟
آیا حضور افراد با حجاب در جامعه امروزی ما غیر طبیعی است یا افراد بی حجاب؟
آیا اجباری شدن حجاب از طرف حکومت کمکی به وضعیت حجاب در جامعه کرده است؟
نقش سیاسیون و بازیهای سیاسی با مسئله حجاب در به وجود آمدن وضعیت فعلی حجاب در جامعه ما چگونه است؟
نقش ساختار و قوانین حقوقی در ترویج بی حجابی در جامعه چیست؟
آیا حجاب رفتاری است اجتماعی یا صرفاً دینی و ارزشی؟
حجاب و بازار رقابت اجتماعی!
حجاب و آزادی روانی!
حجاب و اقتدار زن!
هزینه برقراری یک محیط کاملاً آزاد برای انتخاب آزادانه حجاب( مثل بعضی جوامع غربی) چیست؟
یا بقیة الله
روی تو را به هر طرف دیده ام و ندیده ام
لاله ز باغ عارضت چیده ام و نچیده ام
دست زنان بریده از دیدن ماه مصر شد
من رخ تو ندیده و سینه خود دریده ام
تیر محبت ار زنی بر دل من بزن که من
زخم تو را به قیمت پاره دل خریده ام
گر تو عنایتی کنی طائر عرشی توام
ور تو اشارتی کنی صید به خون تپیده ام
خنده نما به گریه ام تیر بزن به سینه ام
دست بشوی به خون دل پای بنه به دیده ام
کاش سرم جدا شود در قدمت فدا شود
بلکه ز مرحمت نهی پا به سر بریده ام...
وقتی دیشب حضرت آقا(روحی فداه) در بیاناتشون به صبر امام حسین(علیهالسلام) اشاره مختصری کرده و در انتها فرمودند:" که من یک وقتى گفتم و حالا نمیخواهیم وارد این مقوله بشویم؛ شرحش مفصل است"[1] رفتم دنبال مشروح آن بیانات. بالاخره موفق شدم به آن بیانات دسترسی پیدا کنم. امام خامنهای(روحی فداه) در 23/12/80 در دیدار با خبرگان رهبری شرح این مسئله را بیان فرموده بودند اما جالب آنجا است که اصل و مشروح این بیانات حتی در http://farsi.khamenei.ir نیست و تنها جایی که مشروح این بیانات را منتشر کرده خود سایت مجلس خبرگان میباشد.
"بنده یک وقت عرض کردم، صبر امام (رضوان اللَّه علیه) شبیه صبر امام حسین (علیه الصّلاة والسلام) است؛ استقامت و ایستادگی بر ادامه یک راه و کار خود را ادامه دادن و عقب نزدن. صبر امام حسین، اسلام را در طول تاریخ تا امروز بیمه کرده است. واقعاً اگر امام حسین آن صبر تاریخی را در کربلا و قُبیل کربلا و مقدمات حادثه عاشورا نمیکردند، بلاشک با گذشت یک قرن، حتّی از نام اسلام هم اثری نمیماند؛ اما امام حسین به برکت صبر، دین را زنده کردند؛ این صبر ِآسانی نبود. صبر فقط این نیست که انسان را زیر شکنجه بیندازند یا فرزندان انسان را جلوی انسان شکنجه کنند یا بکشند و انسان ایستادگی کند ـ البته این مرحله مهمی از صبر است ـ اما از این مهمتر این است که انسان را با وسوسهها و اظهاراتی که علیالظاهر ممکن است در نظر بعضی منطقی بیاید، از ادامه این راه باز بدارند؛ همان کاری که با امام حسین میکردند: آقا! شما کجا دارید میروید؟ خود را در معرض خطر قرار میدهید؛ خانواده خود را در معرض خطر قرار میدهید؛ دشمن را جری میکنید؛ دست آنها را به خون خود باز میکنید. هر کس رسید، خواست امام حسین را در مقابل این محظور اخلاقی قرار دهد که شما با این اقدام خود، دارید جان عدهای را به خطر میاندازید و دشمن را مسلطتر میکنید و اینها را وادار میکنید تا به خون شما دست بیالایند. این یک نقطه خیلی مهم و تردید آور است.
این یک جنگ روشن و واضح نیست که آدم بگوید من میروم تا کشته شوم؛ نه، این محاذیر دنبالش هست. ممکن بود برای امام حسین این معنا مطرح باشد یا مطرح کنند که آقا! شما اگر کشته شوید، شیعیان شما را در کوفه قتل عام میکنند و پدر همه را در میآورند؛ شما باید زنده بمانید و ملجأ باشید. شما پسر پیغمبرید؛ با حفظ حیات خود، جان عدهای را حفظ کنید.
در مورد امام (رضوان اللَّه علیه) عیناً همین معنا تکرار شد. بنده فراموش نمیکنم، بعد از واقعه پانزده خرداد که امام را دستگیر کردند و آن حادثه عظیم و خونین اتفاق افتاد، یکی از بزرگان معروف و از شخصیتهای برجسته به من گفت آیا این کار درست است. در این مملکت، این همه جوان وجود دارد که غالباً فاسدند. در بین اینها، بهترینشان متدینیناند. در بین متدینین هم بهترینشان کسانی هستند که در این قضایا به خیابان میآیند. فلانی با این حرکت، بهترینها را دم چَک دشمن داد و خونشان بر زمین ریخته شد! این یک منطق است؛ کسی که بتواند بر این منطق فائق بیاید و در مقابل این منطق متزلزل کننده صبر کند، صبر عظیمی کرده است؛ این صبر امام حسینی است که امام آن را داشت.
در قضیه جنگ و در قضایای گوناگون کشور، این صبر تکرار شد و امام ایستاد. همین صبر بود که این عظمت را به وجود آورد و این خیمه را سر پا کرد؛ همین حادثهای که حضرت آقای مشکینی به حق فرمودند باید شب و روز بر آن شکر کرد؛ یعنی پرچم اسلام و حاکمیت اسلام در خارج تحقق و تجسم پیدا کرد؛ آیا این چیز کوچکی است؟ صبر امام (رضوان اللَّه علیه) و صبر ملت و نخبگان جامعه همراه امام بود که ما را پیروز کرد."[2]
بعد نوشت:
____________________
"در شروع مبارزات اسلامى اگر مىخواستى بگویى شاه خائن است، بلافاصله جواب مىشنیدى که شاه شیعه است! عدهاى مقدس نماى واپسگرا همه چیز را حرام مىدانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلى که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است.
…اوضاع مثل امروز نبود، هرکس صد در صد معتقد به مبارزه نبود زیر فشارها و تهدیدهاى مقدس نماها از میدان به در مىرفت؛ ترویج تفکر «شاه سایه خداست» و یا با گوشت و پوست نمىتوان در مقابل توپ و تانک ایستاد و اینکه ما مکلف به جهاد و مبارزه نیستیم و یا جواب خون مقتولین را چه کسى مىدهد و از همه شکنندهتر، شعار گمراه کننده حکومت قبل از ظهور امام زمان- علیهالسلام- باطل است و هزاران «إن قُلت» دیگر، مشکلات بزرگ و جانفرسایی بودند که نمىشد با نصیحت و مبارزه منفى و تبلیغات جلوى آنها را گرفت؛ تنها راه حل، مبارزه و ایثار خون بود که خداوند وسیلهاش را آماده نمود."[3]
نمی دونم چرا از دیشب تا حالا نمی تونم از فکر این عبارات امام(ره) خارج بشم.
پی نوشت:
________________________
1- "من یک بار در یک صحبتى، صبر امام حسین (علیه السّلام) را تشریح کردم. صبرش فقط این نبود که بر تشنگى صبر کند، بر کشته شدن یاران صبر کند؛ اینها صبرِ آسان است. صبرِ سختتر این است که دیگران، افراد صاحب نفوذ، افراد آگاه، افراد محترم هى بگویند آقا نکنید، این کار غلط است، این کار خطرناک است. هى ایجاد تردید کنند. کىها؟ افرادى مثل عبدالله جعفر، عبدالله زبیر، عبدالله عباس؛ این شخصیتهاى برجستهى بزرگ آن روز دنیا، آقازادههاى مهم اسلام، اینها هى بگویند نکن این کار را. هر که باشد، اگر چنانچه آن عزم و آن اراده و آن ثبات در او نباشد، با خودش فکر میکند که من دیگر تکلیفى ندارم، اینها که دارند اینجورى میگویند، دنیا هم که دارد آنجورى حرکت میکند، بگوئیم و بگذریم. آن که در مقابل این اظهارات، در واقع وسوسهها، تردیدافکنىها، راه شرعى درستکردنها بایستد و دلش نلرزد و قدم در این راه بگذارد، او همان کسى است که میتواند این تحول عظیم را به وجود بیاورد. و امام بزرگوار ما در این جهت تشبّه کردند و اقتفاء کردند به سید و سالار شهیدان،. این پاسدارىِ امام حسین است."
2-بیانات مقام معظم رهبری در دیدار خبرگان 23/12/80
3- صحیفه امام(ره) ج 21 ص 279-280
آویختند چون تاک از داربست ما را
آیینه وار بودیم همراز سینه صافان
آن آهنین دل آمد درهم شکست مارا
دلبسته ی نگاه آن آتشین نگاهیم
بگذار تا بنامند آتش پرست مارا
دزدانه تا کی و چند این پرده را بر انداز
بگذار تا ببینند ساغر به دست مارا
بی حد زدند مارا از حد گذشته بودیم
شادیم از آنکه دیدند هشیارو مست ....ما را !
شعر از سعید بیابانکی