کاشف

یادداشت

همانطور که در پست قبلی خدمتتون عرض کردم به نظر بنده، حضرت آقا در دیدار 88/12/06 با خبرگان رهبری نکات بسیار مهم و تأمل برانگیزی  را مطرح فرمودند که بررسی هریک از این نکات مجال و فرصت ویژه ای را می طلبه. یکی دیگر از این نکات این بود:

" رهبر انقلاب اسلامی، در تشریح آثار مثبت انتخابات در نظام اسلامی ،آرای مردم در انتخابات را نتیجه تشخیص خود آنها دانستند و افزودند: در نظام اسلامی برخلاف غالب کشورهای مدعی دموکراسی، باندهای قدرت و ثروت تعیین کننده آرای مردم نیستند و ملت به تشخیص خود تصمیم می گیرد البته ممکن است این تشخیص در موردی غلط باشد اما به هرحال تصمیم مردم است و باید در مقابل آن تسلیم بود." (1)

آرای مردم

 

اجازه بدید با طرح یک سئوال به تبیین بیشتر این نکته بپردازیم که چرا اولیاء و رهبران الهی پای آرای اشتباه مردم می ایستند؟؟

سئوال اینه که آیا ما در تاریخ حکومت معصومین(ع) هم مصادیقی از تسلیم و ایستادگی حضرات معصومین(ع) پای آراء و نظرات اشتباه مردم مشاهده می کنیم؟

برای یافتن پاسخ این سئوال نیاز نیست خیلی به خودمون زحمت بدیم و تتبع عمیقی در تاریخ زمامداری معصومین داشته باشیم. شهرت این تسلیم و ایستادگی معصومین پای اشتباهات مردم، آنقدر زیاد است که بعضی از این موارد نقاط برجسته ی تاریخ حکمرانی حضرات معصومین(ع) را تشکیل می دهد.

وقایع مربوط به پذیرش حکمیت در نبرد امیرالمؤمنین و معاویه، تن دادن به نمایندگی ابوموسی اشعری از طرف سپاه امیرالمؤمنین، پذیرش صلح با معاویه از سوی امام حسن(ع) و واگذاری حکومت به معاویه در پی آن.(که مورد اخیر در پست "این روزها و آن روزها" همین وبلاگ اندکی توضیح داده شد)

وقتی به این نمونه های بسیار روشن دقت می کنیم می بینیم این تسلیم و ایستادگی پای آرای اشتباه عامه؛ نه تنها کم هزینه نبوده اند بلکه در بشتر موارد هزینه های بسیار گزافی را هم در پی داشته اند.

بی نتیجه ماندن نبرد در آستانه پیروزی با معاویه، تشکیل فرقه انحرافی خوارج، خارج شدن حکومت از مدار ائمه ی معصومین(ع) و به انحراف کشیده شدن جامعه ی اسلامی را می توان از هزینه های این ایستادگی بر شمرد.

و حالا سئوال اساسی تر:

چرا اولیاء و رهبران الهی پای آرای اشتباه مردم  که بعضاً هزینه های هنگفت اعتقادی، اجتماعی و... در پی دارد؛ می ایستند؟؟

شاید برازنده ترین پاسخی که بتوان به این سئوال داد این باشد که اولیای الهی پای نظرات و آرای عامه مردم می ایستند؛ بخاطر " حفظ کرامت انسانها".

چند روز پیش از بیانات اخیر حضرت آقا 10 جلسه تدریس حاج آقا پناهیان را با عنوان " کمی از اسرار ولایت" را از سایت تبیان دانلود کرده و گوش داده بودم.

با اینکه تا الان کتابها و مقالات و سخنرانیهای زیادی در رابطه با بحث "ولایت" خوانده و شنیده بودم اعتراف می کنم که این بحثها برای من کاملاً بکر و جدید بود. یک دریچه جدید به مبحث ولایت.

در این مباحث ایشون ابتدا با استناد به ایات قرآن کریم(2)و(3) به تعریف نظام تسخیری و تبیین ابعاد و مختصات این نظام در حیات بشری می پردازند.

در ادامه ضمن برشمردن عوارض نظام تسخیری(4) در حیات بشری، به آخرین راه حلهای ارائه شده در نظامهای غربی(5) پرداخته و ضمن نقد اساسی این راه حلها به تعریف "ولایت" به عنوان تنها راهکار الهی حل عوارض ناشی از نظام تسخیری می پردازند.

ایشون ولایت را اینگونه تعریف می کنند:

" ولایت یعنی آن سرپرستی و قدرت مرکزی که برای اداره ی امور جامعه، از 5 ابزار حاکمیت(سیاست کاری، پول، زور، قانون، تبلیغات)، مسرفانه استفاده نمی کند."

عدم استفاده مسرفانه از ابزار حاکمیت برای احترام گذاشتن به انسانها و حفظ کرامت آنهاست.

به همین دلیل است که در قرآن علیرغم امکان نام بردن از منافقین، اسمی از ایشان به میان نمی آید و خداوند صرفاً به ذکر علائم آنها در قرآن بسنده می کند. به همین دلیل است که پیامبر اجازه افشای نام منافقینی که در راه بازگشت از جنگ تبوک قصد ترور وی را داشتند صادر نمی کند.(6) به همین دلیل است که قرآن مجید بجای نام بردن مستقیم از علی ابن ابیطالب(ع) به ذکر فضائل و صفات آن حضرت می پردازد. و به همین دلیل است که ...

نکته اینجاست که قرار نیست ولیّ الهی جای تفکر و تعقل انسانها را بگیرد. (تأمین استقلال عقلی، عاطفی و عملی مردم)(7)

و نهایتاْ از همین روست که در اکثر موارد بجای پرداخت صریح و واضح به مصادیق، به تبیین اصول و نشانه ها می پردازد و یافتن مصادیق را به عهده عقل و تفکر انسانها می نهد. و دقیقاً به همین علت است که ولیّ الهی پای آرای مردم (حتی آرای اشتباه ایشان) می ایستد تا ضمن حفظ کرامت انسانها موجبات رشد و تعالی آنها را فراهم آورد. (8)

پی نوشت:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان با مقام معظم رهبری

2- نظام تسخیری در تفسیر المیزان را در اینجا بخوانید.

3- نظام تسخیری در تفسیر نمونه را در اینجا بخوانید.

4- عوارض نظام تسخیری را در اینجا ملاحظه نمایید.

5- راهکارهای نظامهای غربی برای کنترل نظم نظام تسخیری را در اینجا ملاحظه فرمایید.

6- دستور پیامبر برای پنهان نگه داشتن اسامی تروریستهای علیه خودشان را اینجا بخوانید.

7- تأمین استقلال مردم در سایه ولایت الهی را در اینجا بخوانید.

8- حضرت آقا در بیانات دیگری در جمع دانشگاهیان قزوین بر همین نکته تأکید ورزیده اند که: 

"اى کسى که مسلمانى، چرا رأى مردم معتبر است؟ مى‌گوید چون مسلمانم؛ چون به اسلام اعتقاد دارم و چون در منطق اسلام، رأى مردم بر اساس کرامت انسان پیش خداى متعال معتبر است."

۳۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۸۸ ، ۲۳:۲۷
سبحان صداقتی

بیانات دیروز آقا در دیدار خبرگان رهبری آنقدر مطالب مهم و تأمل برانگیزی داشت که پرداخت به هر کدام از آنها مجال و فرصت ویژه ای می طلبه.

یکی از نقاط ضعف سیستم رسانه ای ما (حتی رسانه های اصولگرا) اینه که  به جای توجه به همه جوانب و ریزه کاریهایی که در بیانات رهبری وجود داره؛ تمام انرژی رسانه ای ما صرف پرداخت به ابعاد نسبتاً شفاف و آشکار سخنان ایشان میشه. و در عوض متأسفانه پرداخت و باز تولید ابعاد کمتر حساسیت برانگیز بیانات ایشون از دید مجموعه ی رسانه ای پنهان میمونه.

بخشی از صحبتهای دیروز ایشون که توجه من رو به خودش جلب کرد که تا زمان نوشتن این متن هنوز در هیچ یک از رسانه ها به آن توجه نشده این قسمت از سخنان ایشون بود که بعد از اشاره به لزوم بصیرت داشتن خواص و چرایی توصیه های مکرر خودشون به این مسئله به غفلت برخی خواص دوران مشروطه اشاره وفرموده بودند:

"در آن هنگام ماهیت حقیقی توطئه های غربزده ها کشف نشد و آن انحراف اساسی بوجود آمد اما این اشتباه نباید تکرار شود."

اما سئوال اینه که این انحراف اساسی در مشروطه چی بود و چگونه بوجود اومد!؟

انحراف مشروطه

جالب اینه که خود آقا در دیدار شوراى مرکزى و کمیته‏هاى علمى همایش صدمین سالگرد مشروطیت به این مطلب پرداخته بودند:

"نکته‏اى که در کنار این مسأله، مورد توجهم هست، این است که چه شد که غربى‏ها، مشخصاً انگلیسى‏ها، در این مسأله کامیاب شدند؛ از چه شگردى استفاده کردند که کامیاب شدند. در حالى که مردم که جمعیت اصلى هستند، مى‏توانستند در اختیار علما باقى بمانند و اجازه داده نشود که شیخ فضل‏اللَّه جلو چشم همین مردم به دار کشیده شود؛ قاعده‏ى قضیه این بود.

به نظر من مشکل کار از این‏جا پیش آمد که اینها توانستند یک عده‏اى از اعضاى جبهه‏ى عدالت‏خواهى - یعنى همان اعضاى دینى و عمدتاً علما - را فریب بدهند و حقیقت را براى اینها پوشیده نگه دارند و اختلاف ایجاد کنند. انسان وقتى به اظهاراتى که مرحوم آسید عبداللَّه بهبهانى و مرحوم سید محمد طباطبایى در مواجهه و مقابله‏ى با حرف‏هاى شیخ فضل‏اللَّه و جناح ایشان داشته‏اند، نگاه مى‏کند، این مسأله را درمى‏یابد که عمده‏ى حرف‏ها به همین است که این‏طور مى‏گفته‏اند. این حرف‏ها به نجف هم منعکس مى‏شده و شما نگاه مى‏کنید که همین اظهارات - انسان در کار مرحوم آقا نجفى قوچانى، در آن کتاب و در مذاکراتى که در نجف در جریان بوده، اینها را مى‏بیند - و حرفهایى را که از سوى روشنفکرها و به‏وسیله‏ى عمال حکومت گفته مى‏شد و وعده‏هایى را که داده مى‏شد، حمل بر صحت مى‏کردند. این‏طور مى‏گفتند که: شما دارید عجله مى‏کنید؛ سوءظن دارید؛ اینها قصد بدى ندارند؛ اینها هم هدف‏شان دین است! این مسائل در مکاتبات، نامه‏هاى صدر اعظم و ... به مرحوم آخوند منعکس شده است.

انسان مى‏بیند که حساسیت آنها را در مقابل انحراف کم کرده‏اند؛ اما حساسیت بعضى‏ها مثل مرحوم آشیخ فضل‏اللَّه باقى ماند؛ اینها حساس ماندند؛ اصرار کردند و در متمم، آن مسأله‏ى پنج مجتهد جامع‏الشرایط را گنجاندند و مقابله کردند. یک جمع دیگرى از همین جبهه، این حساسیت را از دست دادند و دچار خوش‏باورى و حُسن‏ظن و شاید هم نوعى تغافل شدند.

البته انسان حدس مى‏زند که بعضى از ضعف شخصیتى‏ها و ضعف‏هاى اخلاقى و هواى نفس بى‏تأثیر نبود؛ حالا ولو نه در مثل مرحوم سید عبداللَّه یا سید محمد؛ اما در طبقات پایین، بلاشک بى‏تأثیر نبوده که نمونه‏ى واضحش امثال شیخ ابراهیم زنجانى‏ست. اینها بالاخره جزء علما بودند. شیخ ابراهیم هم تحصیلکرده‏ى نجف بود، هم مرد فاضلى بود؛ اما تحت تأثیر حرف‏هاى آنها قرار گرفتند و غفلت‏زده شدند و مقدارى هواى نفسانى در اینها اثر گذاشت و اختلاف از این‏جا شروع شد.

من به انقلاب خودمان که نگاه مى‏کنم، مى‏بینم هنر بزرگ امام این بود که دچار این غفلت نشد؛ اساس کار امام این است. امام اشتباه نکرد که حرفى را که گفته بود و هدفى را که اتخاذ کرده بود، در سایه‏ى تنبیه و ظاهرسازى‏هاى شعارهاى دیگران گم کند و فراموش کند. این، اساس کار موفقیت امام بود که مستقیم به طرف هدف پیش رفت؛ صریح و عریان آن را جلوى چشمش قرار داد و به طرف آن حرکت کرد. متأسفانه این کار را زعماى روحانى و مشروطه نکردند و بر ایشان غفلت ایجاد شد؛ فلذا اختلاف شد. اختلاف که به وجود آمد، آنها تسلط پیدا کردند. وقتى قدرت دست آنها آمد، دیگر کارى نمى‏شد کرد.

در این‏جا هم همین‏جور است؛ در این‏جا هم آمدند و شعارهاى برّاقى را مطرح کردند و عده‏اى را غافل کردند، که ما اگر مى‏خواهیم از تجربه‏ى مشروطیت استفاده کنیم، نباید بگذاریم این اشتباه تکرار شود؛ یعنى بایستى آن هدفى را که انقلاب اسلامى ترسیم کرده، صریح و بدون هیچ‏گونه مجامله در نظر داشته باشیم. البته رعایت اقتضائات زمان غیر از این حرف‏هاست؛ غیر از این است که ما هدف را فراموش و گم کنیم و به شعارهاى دیگران دل ببندیم."

 فکر نمی کنید  انذار ایشون در جلسه خبرگان با توجه به حضور بعضی از آقایان! به غیر از عموم خواص، نظر به "خواص خاصی"[1]هم داشت!؟

پی نوشت:

ـــــــــــــــــــــــــــــ

1- از این "خواص خاص" نام نبردم چون به قول آقای قدیانی از بعضی استوانه ها باید ظریف انتقاد کرد.

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۸۸ ، ۲۳:۵۱
سبحان صداقتی

امروز ظهر یکی از دوستان تماس گرفت و بعد از احوالپرسی  پرسید، چه خبر!!؟

و من هم گفتم آخرین خبری که خوندم در رابطه با بیانیه جدید شیخ و اظهارات آقای خاتمی در رابطه با راهپیمایی 22 بهمن بوده.

اما خبری که دوستم به من داد واقعاً مرهمی بود بر زخم و دردی چند ساله. اون خبر هم این بود:

" عبدالمالک ریگی دستگیر شده!"

من که از شنیدن ناگهانی این خبر کاملاً ذوق زده شده بودم، بعد از تماشای تصاویر دستگیری ریگی در اخبار نیمروزی به سجده شکر افتادم.

مدتها بود که شنیدن اخبار و گاهی دیدن تصاویر جنایتهای گروهک ریگی بر دلم سنگینی می کرد. اما بعد از جنایت مهر ماه این گروهک در سیستان و در پی آن صدور پیام آقا، بیش از هر زمان دیگری آرزوی دستگیری سرکرده ی این گروهک را در دلم می پروراندم.

دستگیری ریگی

شنیدن این خبر مسرت بخش در آستانه سالروز آغاز امامت آقامون امام زمان(عج) شیرینی دیگه ای داشت.

الحمدلله بجمیع محامده کلها علی جمیع نعمه کلها

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۸۸ ، ۱۵:۰۸
سبحان صداقتی

پس از شهادت امیرالمؤمنین، معاویه که پس از سالها حکمرانی در شام به اوضاع سیاسی اجتماعی اونجا کاملاً مسلط شده بود؛ شرایط رو برای بسط حکومتش بر سرتاسر سرزمینهای اسلامی فراهم می بینه. برای همین هم آماده لشکرکشی به کوفه- مرکز خلافت امام مجتبی- میشه. امام حسن (ع) هم برای دفاع سپاهی را فراهم می کنه. اما قبل از شروع درگیری معاویه با خریدن تعدادی از فرماندهان سپاه امام مجتبی؛ حضرت را در برابر موقعیت سخت و پیچیده ای قرار میده. در کنار این مسئله معاویه پیشنهاد صلح رو با امام حسن(ع) مطرح میکنه. وقتی امام حسن با خیانت بزرگان سپاهش مواجه میشه؛ مردم را به مسجد فرا میخونه و خطبه بسیار شورانگیزی را ایراد میکنه. در بین خطبه، حضرت با یادآوری سابقه مسلمانان در حمایت از دین و عقیده شون خطاب به کوفیان می فرماید:

"معاویه دعوت به امری کرده که در آن عزت و انصاف نیست. پس اگر زندگی دنیا را بخواهید صلح را از او قبول می کنیم و اگر مرگ (شهادت) را بخواهید جان خود را در راه خدا می بخشیم و به حکم خدا عمل می کنیم."

می دونید جمعیتی که مورد خطاب حضرت بودند چه جوابی دادند!!؟

فَنَادَى الْقَوْمُ بِأَجْمَعِهِمْ بَلِ الْبَقِیَّةُ وَ الْحَیَاةُ. اکثریت جمع حاضر جواب دادند ما می خواهیم به زندگیمون ادامه بدیم!!! و با همین صراحت پشت حضرت را خالی کردند و باعث شدند امام مجتبی تن به صلح تحمیلی از سوی معاویه بده.

امشب که شب شهادت امام حسن مجتبی(ع) است با خودم فکر می کردم که چه شباهتها و تفاوتهایی است بین این روزهای ما و آن روزهای امام مجتبی(ع)!!

دنیاطلبی و ترس از دست دادن مال و جان و به ویژه آبروی خواص، بزرگترین شباهت این روزهای ما با آن روزهای امام حسن(ع) است. این روزها هم کم نیستند خواص اهل حقی که تطمیع شده اند و یاری ولی شان را به بهای حفظ آبروی خودشان به حراج گذاشته اند.

اما از آن طرف، بصیرت و ایستادگی مردم و عدم پیروی آنان از خواص دنیازده، بزرگترین وجه افتراق این روزها و آن روزهاست. این روزها مردم، همانانی که نابجا عوام می خواندیمشان، بصیرت و شجاعت خود را به رخ خواص سنگین و جامانده از کاروان ولایت کشیده و این بار این مردم اند که نخبگانشان را به دنبال خود می کشانند.

و این است رمز حیات و تداوم ولایت در طول 31 سال پس از پیروزی انقلاب.

و چه زیبا دیروز ملت ما یکپارچه و متحد فریاد برآوردند که " تا مبارزه هست، ما هستیم".

بانگ ملت

بعد نوشت:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

به نظرم اشکها و عزاداریهای امسال مردم در رثای سبط اکبر رسول الله - امام حسن مجتبی(ع)- طعم و مزه ی دیگری داشت. امسال بهتر غربت غریب مدینه را حس می کنیم. غربت امامی که خواص و نخبگان اطرافش، ولایت او را با درهم و دینار معاویه معامله کردند. غربت امامی را که امت بی بصیرتش در تبعیت از نخبگان هواپرست، صلح با دشمن را بر او تحمیل و بعد از پذیرش صلح او را مورد طعن و سرزنش قرار دادند. بله! امسال با بصیرت بیشتری در رثای امام مجتبی سوگواریم و همه ی این بصیرت را مدیونیم، مدیون فتنه گرانی که برای ما کارگاه آموزشی تاریخ اسلام برگزار کردند و این شاید مصداق دیگری است از الطاف خفیه ی الهی.

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۸۸ ، ۱۹:۳۷
سبحان صداقتی

 

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ إِنَّ مِمَّنْ یَتَّخِذُ مَوَدَّتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ لَمَنْ هُوَ أَشَدُّ فِتْنَةً عَلَى شِیعَتِنَا مِنَ الدَّجَّالِ فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِمَا ذَا قَالَ بِمُوَالَاةِ أَعْدَائِنَا وَ مُعَادَاةِ أَوْلِیَائِنَا إِنَّهُ کَانَ کَذَلِکَ اخْتَلَطَ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ وَ اشْتَبَهَ الْأَمْرُ فَلَمْ یُعْرَفْ مُؤْمِنٌ مِنْ مُنَافِقٍ

بحارالأنوار ج : 72 ص : 392

 

می خواهید بدونید فتنه ی شدیدتر از فتنه دجال برای شیعیان چیست؟؟؟

امام رضا علیه آلاف التحیة  و الثناء پاسخ می دهند که:

دوستی با دشمنان ما و دشمنی با دوستان ما!

جناب حجة الاسلام پناهیان طی یک سخنرانی فوق العاده، با این مقدمه، به تحلیل جریان سازشکاری و جریان تحمیل گری در رابطه با حوادث اخیر پرداخته اند.

پیشنهاد می کنم حتماً بشنوید:

سازشکاران و تحمیل گران (لینک دانلود سخنرانی با حجم کم)

سازشکاران و تحمیل گران (لینک دانلود سخنرانی با کیفیت بالا)

متن سخنرانی آقای پناهیان

 

بعداْ نوشت:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 بنا به نظر دوستان ترجمه ی روایت فوق الذکر را بیان می کنم. امام رضا علیه السلام فرمودند:

"از کسانی که راه مودت ما اهل بیت را بر گزیدند، کسانی هستند که فتنه ی آنها از دجال شدیدتر است.

گفتم: برای چه؟

فرمود:بواسطه دوستی نمودن با دشمنان ما و دشنمی کردن با دوستان ما. به این ترتیب حق با باطل آمیخته می شود و امر مشتبه می گردد و مؤمن از منافق باز شناخته نمی شود."

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۸۸ ، ۰۱:۰۴
سبحان صداقتی

 

جناب آقای متوهم،

هر چقدر که بالا و پایین روی، هر قدر که لفاظی و قلم فرسایی کنی؛ هرقدر که  روایات و بیانات معصومین و امام راحل را دستاویز قرار دهی، مادام که

رئیس جمهور آمریکا، باراک حسین اوباما

وزیر خارجه انگلیس، دیوید میلیبند

وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، ایهود باراک

اقدامات "سپاهیان خداجوی تو" [1]را در روز عاشورا؛ شجاعانه، تحسین برانگیز و شایسته ی حمایتهای مالی و معنوی گسترده تر می دانند؛

کبکی را میمانی که سر در برف فروبرده! که فرمود:

وَ لَنْ تَرْضى‏ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى‏ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ[2]

و یهود و نصارا هرگز از تو راضى نخواهند شد مگر آن که از آیین آنها پیروى کنى. بگو: بى‏تردید هدایت واقعى همان هدایت خداست. و اگر پس از دانشى که تو را حاصل شده از هوس‏هاى آنها پیروى کنى در برابر خدا هیچ سرپرست و یاورى نخواهى داشت.

و چه گران، رضایت یهود و نصارا را خریدار گشته ای، میرحسین!!!

 

لینک دانلود فیلم

 پیام تقدیر مریم رجوی از قیام لشکریان خداجوی موسوی در روز عاشورا

 

پی نوشت:

____________________

[1]-  استاد اعظم توهم، در بیانیه هفدهم خودشان هتاکان روز عاشورای حسینی را " مردم خداجوی" نامیده اند؛ جالب آنکه عمر سعد هم در روز عاشورا لشکریان یزید را "سپاهیان خدا" خوانده بود.

[2]- سوره بقره آیه 120

 

بعداً نوشت:

____________________

البته یک تفاوت مهم بین "سپاهیان خداجوی عمر سعد" و "لشکریان خداجوی میرحسین" وجود دارد. آن هم اینکه سپاهیان عمر سعد از امیرشان فرمانبرداری می کردند در حالیکه لشکریان میرحسین بنا به اقرار خودش، دیگر منتظر بیانیه های او و دیگر سران فتنه باقی نمی مانند.

 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۸۸ ، ۰۱:۲۳
سبحان صداقتی

چهل سال از رحلت آخرین رسول خدا(ص) می گذرد.

چند روزیست که حسین فرزند رسول الله تصمیم بر ترک مکه و عزیمت به کوفه گرفته است.

از زمان غصب خلافت به وسیله یزید پسر معاویه، سیل نامه ها و پیامهای روانه شده به سمت مدینه؛ حکایت از آن داشت که کوفیان از ظلم و جور اختناق دستگاه اموی خسته و دوباره دل در گرو حکومت نبوی و علوی سپرده اند.

کاروان اباعبدالله به راه می افتد.

امام(ع) فرزدق را می بیند. او را به حضور طلبیده و از اوضاع کوفه جویا می گردد. پاسخ فرزدق تعجب همگان را بر می انگیزد که:

"قلبهای کوفیان با توست و شمشیرهایشان برتو"

وقتی می خواهیم اوضاع فکری و عقیدتی کوفه را در زمان قیام امام حسین(ع) بررسی کنیم شاید کوتاه ترین و رساترین تعریفی که می توان از آن داشت این است که:

"کوفه، شهر بی هویت!!!"

شهری که علیه آرمان و آرزوی خویش شمشیر می کشد. شهری که پس از بریدن حنجر آرزوی خود به سوگ نشسته و به خونخواهی او بر می خیزد.

و این روزها...

چه شباهتی بسیاریست میان این اقلیت سبز و آن کوفیان بی هویت!

سبزجامگان تاریک اندیشی که روزی فریاد خط امام(ره) سر می دهند و روزی دیگر آرمانهایش را به قربانگاه برده و ذبح می کنند و درنهایت، نعل جسارت بر چهره اش می تازند؛ و تازه بعد از این همه جنایت در سوگ حضرتش(ره) می نشینند.

"بی هویتی" درد بی درمان این روزهای منحرفین از ولایت است. و چه زیبا و دقیق فرمود:

" اینها کسانى نیستند که ریشه‌اى داشته باشند، بتوانند بمانند، بتوانند در مقابل عظمت این ملت و عظمت این انقلاب، مقاومت کنند؛ نه."

 

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۸۸ ، ۱۵:۱۸
سبحان صداقتی

حتماً تا الان شما هم تجربه ی واکسینه شدن رو داشته اید.

وقتی کسی واکسن می زنه برای مدت کوتاهی دچار عوارض ناشی از ورود میکروبهای ضعیف شده در بدن خودش میشه. عوارضی چون درد، التهاب، سستی، بی حالی و بالا رفتن درجه حرارت بدن. اما با وجود همه ی این عوارض، همه ی عقلا از واکسینه شدن خودشون استقبال میکنن چرا که این عوارض کوتاه مدت هزینه ی بیمه سلامتی انسان از بیماریهای پیش رو در سرتاسر عمرشه. البته در کنار این استقبال، تمام تلاششون رو هم انجام میدن که این عوارض رو به حداقل برسونند. 

واکسیناسیون

حوادث پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری و جریانات دنبالی آن در مراسم روز قدس، 13 آبان و نهایتاً 16 آذر 88 را می توان عوارض واکسیناسیون انقلاب  در آغاز دهه پیشرفت و عدالت دانست. حوادثی که هرچند با درد و تب همراه خود؛ ذائقه ی ملت را پس از پیروزی غرورآفرین حضور 85 درصدی درانتخابات تلخ کرد اما نتایج آن برای ادامه ی حرکت انقلاب در مسیر اصولی خودش بسیار حیاتی و سودمند خواهد بود.

ان شاء الله

______________________

بعد التحریر:

مرور خبرهای این روزها از طرفی غمبار و از طرف دیگه بسیار امید آفرینه.

امداد غیبی خداوند را ببینید که امامی را که می رفتند به موزه ها بسپارند؛ عاقبت چگونه روانه ی موزه هاشان خواهد کرد!!؟

 

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۸۸ ، ۰۰:۳۰
سبحان صداقتی

مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه‌ی‌ تهران 21 رمضان 1430

حالا در رادیوهاى بیگانه و متأسفانه بعضى هم در داخل همنواى با آنها، هى اصرار و تکرار که بله، اعتماد مردم از نظام سلب شده! این، جواب آن حرف است. آنجا ما گفتیم اینى که هشتاد و پنج درصد مردم مى‌‌‌‌‌آیند رأى میدهند، چهل میلیون پاى صندوقها مى‌‌‌‌‌آیند، به هر کسى که رأى میدهند، خود آمدن پاى صندوق، نشانه‌‌‌‌‌ى اعتماد مردم به نظام است - که حقیقت قضیه هم همین است - اینها براى اینکه این حرف را دروغ از آب در بیاورند، مکرر در مکرر تبلیغات کردند که اعتماد مردم از دست رفته؛ چه کار کنیم؟ حالا بعضى در لباس دلسوزى گفتند چه کار کنیم که اعتماد برگردد! مردم به نظام اعتماد دارند، نظام هم به مردم اعتماد دارد. ان‌‌‌‌‌شاءاللَّه خواهید دید در انتخابات آینده - که حالا دو سه سال دیگر است - همین مردم با وجود همین بازیگرى‌‌‌‌‌اى که مخالفان و دشمنان و غافلان و بى‌‌‌‌‌خبران داخلى کردند، یک حضور مستحکمِ قوى‌‌‌‌‌اى در انتخابات خواهند داشت.

 

هاشمی رفسنجانی در دیدار با جمعی از فعالان دانشجوی دانشگاه‌های فردوسی، رضوی و آزاد اسلامی مشهد 14/09/88

من مواضعم را صریحاً در نماز جمعه تیر ماه اعلام کرده‌ام و راه‌کارهایم همان پیشنهادهای ارائه شده است.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به خطبه‌های ایراد شده، گفت: من در آن خطبه‌ها بر نقش مردم در جامعه اسلامی تأکید کردم زیرا این مردم بودند که انقلاب را به پیروزی رساندند و در جنگ هم اگر گروه‌های داوطلب و بسیجی نمی‌آمدندپیروزی ما امکان‌پذیر نبود.
وی تصریح کرد: من در خطبه‌ها گفتم تردیدها باید از بین برود ولی برخی گفتند، چرا لفظ تردید را به کار بردید در حالیکه سخنان ناظر بر برخی مسائل مطرح شده پس از انتخابات بود.

 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۸۸ ، ۲۲:۵۱
سبحان صداقتی

دستی به هوا رفت و دو پیمانه به هم خورد
در لحظه «می» نظم دو تا شانه به هم خورد

دستور رسید از ته مجلس به تسلسل
پیمانه «می» تا سر میخانه به هم خورد

دستی به هوا رفت و به تایید همان دست
دست همه قوم صمیمانه به هم خورد

«لبیک علی »قطره باران به زمین ریخت
«لبیک علی» نور و تن دانه به هم خورد

یک روز گذشت و شب مستی به سر آمد
یعنی سر سنگ و سر دیوانه به هم خورد

پس باده پرید از سر مستان و پس از آن
بادی نوزید و در یک خانه به هم خورد

مهدی رحیمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۸۸ ، ۱۵:۰۹
سبحان صداقتی
next