ما و انحراف مشروطیت
بیانات دیروز آقا در دیدار خبرگان رهبری آنقدر مطالب مهم و تأمل برانگیزی داشت که پرداخت به هر کدام از آنها مجال و فرصت ویژه ای می طلبه.
یکی از نقاط ضعف سیستم رسانه ای ما (حتی رسانه های اصولگرا) اینه که به جای توجه به همه جوانب و ریزه کاریهایی که در بیانات رهبری وجود داره؛ تمام انرژی رسانه ای ما صرف پرداخت به ابعاد نسبتاً شفاف و آشکار سخنان ایشان میشه. و در عوض متأسفانه پرداخت و باز تولید ابعاد کمتر حساسیت برانگیز بیانات ایشون از دید مجموعه ی رسانه ای پنهان میمونه.
بخشی از صحبتهای دیروز ایشون که توجه من رو به خودش جلب کرد که تا زمان نوشتن این متن هنوز در هیچ یک از رسانه ها به آن توجه نشده این قسمت از سخنان ایشون بود که بعد از اشاره به لزوم بصیرت داشتن خواص و چرایی توصیه های مکرر خودشون به این مسئله به غفلت برخی خواص دوران مشروطه اشاره وفرموده بودند:
"در آن هنگام ماهیت حقیقی توطئه های غربزده ها کشف نشد و آن انحراف اساسی بوجود آمد اما این اشتباه نباید تکرار شود."
اما سئوال اینه که این انحراف اساسی در مشروطه چی بود و چگونه بوجود اومد!؟
جالب اینه که خود آقا در دیدار شوراى مرکزى و کمیتههاى علمى همایش صدمین سالگرد مشروطیت به این مطلب پرداخته بودند:
"نکتهاى که در کنار این مسأله، مورد توجهم هست، این است که چه شد که غربىها، مشخصاً انگلیسىها، در این مسأله کامیاب شدند؛ از چه شگردى استفاده کردند که کامیاب شدند. در حالى که مردم که جمعیت اصلى هستند، مىتوانستند در اختیار علما باقى بمانند و اجازه داده نشود که شیخ فضلاللَّه جلو چشم همین مردم به دار کشیده شود؛ قاعدهى قضیه این بود.
به نظر من مشکل کار از اینجا پیش آمد که اینها توانستند یک عدهاى از اعضاى جبههى عدالتخواهى - یعنى همان اعضاى دینى و عمدتاً علما - را فریب بدهند و حقیقت را براى اینها پوشیده نگه دارند و اختلاف ایجاد کنند. انسان وقتى به اظهاراتى که مرحوم آسید عبداللَّه بهبهانى و مرحوم سید محمد طباطبایى در مواجهه و مقابلهى با حرفهاى شیخ فضلاللَّه و جناح ایشان داشتهاند، نگاه مىکند، این مسأله را درمىیابد که عمدهى حرفها به همین است که اینطور مىگفتهاند. این حرفها به نجف هم منعکس مىشده و شما نگاه مىکنید که همین اظهارات - انسان در کار مرحوم آقا نجفى قوچانى، در آن کتاب و در مذاکراتى که در نجف در جریان بوده، اینها را مىبیند - و حرفهایى را که از سوى روشنفکرها و بهوسیلهى عمال حکومت گفته مىشد و وعدههایى را که داده مىشد، حمل بر صحت مىکردند. اینطور مىگفتند که: شما دارید عجله مىکنید؛ سوءظن دارید؛ اینها قصد بدى ندارند؛ اینها هم هدفشان دین است! این مسائل در مکاتبات، نامههاى صدر اعظم و ... به مرحوم آخوند منعکس شده است.
انسان مىبیند که حساسیت آنها را در مقابل انحراف کم کردهاند؛ اما حساسیت بعضىها مثل مرحوم آشیخ فضلاللَّه باقى ماند؛ اینها حساس ماندند؛ اصرار کردند و در متمم، آن مسألهى پنج مجتهد جامعالشرایط را گنجاندند و مقابله کردند. یک جمع دیگرى از همین جبهه، این حساسیت را از دست دادند و دچار خوشباورى و حُسنظن و شاید هم نوعى تغافل شدند.
البته انسان حدس مىزند که بعضى از ضعف شخصیتىها و ضعفهاى اخلاقى و هواى نفس بىتأثیر نبود؛ حالا ولو نه در مثل مرحوم سید عبداللَّه یا سید محمد؛ اما در طبقات پایین، بلاشک بىتأثیر نبوده که نمونهى واضحش امثال شیخ ابراهیم زنجانىست. اینها بالاخره جزء علما بودند. شیخ ابراهیم هم تحصیلکردهى نجف بود، هم مرد فاضلى بود؛ اما تحت تأثیر حرفهاى آنها قرار گرفتند و غفلتزده شدند و مقدارى هواى نفسانى در اینها اثر گذاشت و اختلاف از اینجا شروع شد.
من به انقلاب خودمان که نگاه مىکنم، مىبینم هنر بزرگ امام این بود که دچار این غفلت نشد؛ اساس کار امام این است. امام اشتباه نکرد که حرفى را که گفته بود و هدفى را که اتخاذ کرده بود، در سایهى تنبیه و ظاهرسازىهاى شعارهاى دیگران گم کند و فراموش کند. این، اساس کار موفقیت امام بود که مستقیم به طرف هدف پیش رفت؛ صریح و عریان آن را جلوى چشمش قرار داد و به طرف آن حرکت کرد. متأسفانه این کار را زعماى روحانى و مشروطه نکردند و بر ایشان غفلت ایجاد شد؛ فلذا اختلاف شد. اختلاف که به وجود آمد، آنها تسلط پیدا کردند. وقتى قدرت دست آنها آمد، دیگر کارى نمىشد کرد.
در اینجا هم همینجور است؛ در اینجا هم آمدند و شعارهاى برّاقى را مطرح کردند و عدهاى را غافل کردند، که ما اگر مىخواهیم از تجربهى مشروطیت استفاده کنیم، نباید بگذاریم این اشتباه تکرار شود؛ یعنى بایستى آن هدفى را که انقلاب اسلامى ترسیم کرده، صریح و بدون هیچگونه مجامله در نظر داشته باشیم. البته رعایت اقتضائات زمان غیر از این حرفهاست؛ غیر از این است که ما هدف را فراموش و گم کنیم و به شعارهاى دیگران دل ببندیم."
فکر نمی کنید انذار ایشون در جلسه خبرگان با توجه به حضور بعضی از آقایان! به غیر از عموم خواص، نظر به "خواص خاصی"[1]هم داشت!؟
پی نوشت:
ـــــــــــــــــــــــــــــ
1- از این "خواص خاص" نام نبردم چون به قول آقای قدیانی از بعضی استوانه ها باید ظریف انتقاد کرد.
بسیار زیبا و موشکافانه بررسی میکنید
وزیباتر از این، نکته سنجی دقیق حضرت آقا که اشراف کامل بر تمامی نقاط نفوذپذیر دشمن را دارا می باشند که همین دال بر تقوای عرفانی ایشان می باشد که نعمتی هستند برای ایران
بسیار استفاده کردیم منتظریم
یاعلی