عمری خطاب کردند ناخورده مست مارا
آویختند چون تاک از داربست ما را
آیینه وار بودیم همراز سینه صافان
آن آهنین دل آمد درهم شکست مارا
دلبسته ی نگاه آن آتشین نگاهیم
بگذار تا بنامند آتش پرست مارا
دزدانه تا کی و چند این پرده را بر انداز
بگذار تا ببینند ساغر به دست مارا
بی حد زدند مارا از حد گذشته بودیم
شادیم از آنکه دیدند هشیارو مست ....ما را !
شعر از سعید بیابانکی
۱۹ خرداد ۹۰ ، ۱۳:۰۵