کاشف

یادداشت

۵ مطلب در شهریور ۱۳۸۹ ثبت شده است

"در ستون صفحه اجتماعی یکی از مجلات معروف استرالیا، نوشته: بیایید شما هم یک بار همسر خود را با دوستتان عوض کنید و مزه چنین تبادل همسری را بچشید. خواهید دید با چه قیمت ارزانی به بهترین لذت دست می یابید و زندگی یکنواختتان از یکنواختی خارج می شود!" [1]

در حالیکه هیچ کس حاضر نیست مسواکش را با مسواک شخص دیگری جابجا نماید، در دنیای مدرن گویا ارزش همسر از مسواک هم کمتر است!!!

 پی نوشت:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱- تبلیغ تبادل همسر در مطبوعات استرالیایی!

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۸۹ ، ۱۵:۰۹
سبحان صداقتی

"خیلى جالب و شگفت‏انگیز است که این به ظاهر متمدنین و متفکرین وقتى یک نویسنده مزدور با نیش قلم زهرآگین خود احساسات بیش از یک میلیارد انسان و مسلمان را جریحه‏دار مى‏کند عده‏اى در رابطه با آن شهید مى‏شوند برایشان مهم نیست و این فاجعه عین دموکراسى و تمدن است اما وقتى بحث اجراى حکم و عدالت به میان مى‏آید، نوحه رأفت و انسان دوستى سر مى‏دهند. ما کینه دنیاى غرب را با جهان اسلام و فقاهت از همین نکته‏ها به دست مى‏آوریم. قضیه آنان قضیه دفاع از یک فرد نیست، قضیه حمایت از جریان ضد اسلامى و ضدارزشى است که بنگاههاى صهیونیستى و انگلیس و امریکا به راه انداخته‏اند و با حماقت و عجله خود را رو به روى همه جهان اسلام قرار داده‏اند. البته‏ باید ببینیم که بعض دولتها و حکومتهاى اسلامى چگونه با این فاجعه بزرگ برخورد مى‏کنند. اینکه دیگر مسئله عرب و عجم و فارس و ایران نیست بلکه اهانت به مقدسات مسلمانان از صدر اسلام تاکنون و از امروز تا همیشه تاریخ است و نتیجه نفوذ بیگانگان در فرهنگ مکتب اسلام است که اگر غفلت کنیم این اول ماجراست و استعمار از این مارهاى خطرناک و قلم به دستان اجیر شده در آستین فراوان دارد ..
ضرورتى نیست که در چنین شرایطى ما به دنبال ایجاد روابط و مناسبات گسترده باشیم، چرا که دشمنان ممکن است تصور کنند که ما به وجود آنان چنان وابسته و علاقه مند شدیم که از کنار اهانت به معتقدات و مقدسات دینى خود ساکت و آرام مى‏گذریم. آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل مى‏کنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسى خود تجدید نظر نماییم و ما خامى کرده‏ایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهاى تند یا جنگ سبب بدبینى غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزواى کشور شده است و اگر ما واقعگرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانى مى‏کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین مى‏گذارند. این یک نمونه است که خدا مى‏خواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانى» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیاى تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعى خود را در دشمنى دیرینه‏اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده اندیشى به درآییم و همه چیز را به حساب اشتباه و سوء مدیریت و بى تجربگى نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهانخواران به نابودى اسلام و مسلمین است و الّا مسئله فردى سلمان رشدى آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیستها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند ..
روحانیون و مردم عزیز حزب اللَّه و خانواده‏هاى محترم شهدا حواسشان را جمع کنند که با این تحلیلها و افکار نادرست خون عزیزانشان پایمال نشود. ترس من این است که تحلیلگران امروز، ده سال دیگر بر کرسى قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتواى اسلامى و حکم اعدام سلمان رشدى مطابق اصول و قوانین دیپلماسى بوده است یا خیر؟
و نتیجه گیرى کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتى داشته است و بازار مشترک و کشورهاى غربى علیه ما موضع گرفته‏اند، پس باید خامى نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم! خلاصه کلام اینکه ما باید بدون توجه به غرب حیله‏گر و شرق متجاوز و فارغ از دیپلماسى حاکم بر جهان در صدد تحقق فقه عملى اسلام برآییم و الّا مادامى که فقه در کتابها و سینه علما مستور بماند، ضررى متوجه جهانخواران نیست و روحانیت تا در همه مسائل و مشکلات حضور فعال نداشته باشد، نمى‏تواند درک کند که اجتهاد مصطلح براى اداره جامعه کافى نیست. حوزه‏ها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیاى عکس العمل مناسب باشند. چه بسا شیوه‏هاى رایج اداره امور مردم در سالهاى آینده تغییر کند و جوامع بشرى براى حل مشکلات خود به مسائل جدید اسلام نیاز پیدا کند. علماى بزرگوار اسلام از هم اکنون باید براى این موضوع فکرى کنند .."

صحیفه امام، ج‏21، ص: 292


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۸۹ ، ۰۱:۵۲
سبحان صداقتی

 فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَى الْقاعِدینَ أَجْراً عَظیماً

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۸۹ ، ۱۵:۲۳
سبحان صداقتی

چرا لبنان؟ چرا فلسطین؟ چرا قدس؟

حتماً شما هم از این دست سئوالات زیاد شنیدید و شاید حتی برای خود شما هم اینگونه سئوالات مطرح باشه! و البته احتمالاً از این دست پاسخها هم شنیده اید که چون ما مسلمونیم و پیامبر معظم اسلام فرموده اند: " مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ " وظیفه داریم که از مردم مظلوم و ستمدیده فلسطین دفاع کنیم.

خب اگه صرفاً به این دلایله که ما برای دفاع از آرمان فلسطین اینقدر هزینه می کنیم چرا برای مسلمانان مظلوم دیگر کشورها (چچن، چین و...) به این اندازه هزینه نمی کنیم؟

به نظر بنده گذشته از همه ی دلایل بالا، نکته ی بسیار مهمی در دفاع جمهوری اسلامی از آرمان فلسطین نهفته است که غفلت از این نکته، ما را در تحلیل دفاع جانانه و سرسختانه ی حضرت امام خمینی(ره) و امام خامنه ای(روحی فداه) از قدس شریف و سرزمین فلسطین؛ دچار انحراف و لغزش می نماید. در ادامه سعی می کنم در طی چند بند این مطلب را تبیین نمایم:

1- از منظر دین، بیش از دو نوع ولایت به رسمیت شناخته نشده است. یکی ولایت الله و دیگری ولایت طاغوت.

2- با تشکیل نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت مطلقه ی فقیه بعد از قرنها مجدداً ولایت الهی در عرصه ی اجتماعی دنیا مجال حضور و ظهور یافته است؛ و این یعنی تشکیل جبهه بندی مجدد میان ولایت الهی و ولایت طاغوت!

3- اگر دقیق و موشکافانه اوضاع کلی جهان را مورد بررسی قرار دهیم، برای کمتر کسی تردیدی بجا می ماندکه صهیونیستها و لابی صهیونیستی بزرگترین و بارزترین مصداق طاغوت جهانی می باشند.

4-  با توجه به حضور مستقیم صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی و حمایتهای همه جانبه ی استکبار جهانی از آنان، قدس شریف و سرزمین فلسطین، امروز عرصه ی مواجهه ی مستقیم ولایت الهی و ولایت طاغوت گردیده است.

5- نتیجه آنکه دفاع ما از آرمان فلسطین نه فقط دفاع از عده ای مسلمان مظلوم، نه فقط دفاع از یک سرزمین اسلامی که در واقع عرصه ی هماوردی ماست با رأس هرم طاغوت جهانی.

 

وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‏ کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ فَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبین.

و ما در هر امتى رسولى برانگیختیم که [بگوید]: خدا را بپرستید و از طغیانگر دورى کنید. پس برخى از آنان را خدا هدایت کرد و برخى نیز سزاوار گمراهى گشتند پس در زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بوده است‏                                               

نحل‏(36)

الَّذینَ آمَنُوا یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِیاءَ الشَّیْطانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعیفاً.

آنها که ایمان آوردند در راه خدا پیکار مى‏کنند و آنها که کافر شدند در راه طاغوت مى‏جنگند پس با یاران شیطان بجنگید که قطعا نیرنگ شیطان سست و ضعیف است.

نساء(76)

"ما موجودیت رژیم صهیونیستى را قبول نداریم؛ ما معتقدیم این رژیم یک رژیم جعلى است، یک رژیم تحمیلى است، یک عارضه‌ى زشت در طبیعت منطقه‌ى خاورمیانه است، که این عارضه هم بلاشک از بین خواهد رفت؛ یعنى تردیدى در این نیست که آن باقى نمیماند. به هر حال با هویت او، با موجودیت او مخالفیم. آن رژیم هم با موجودیت نظام اسلامى مخالف است. ایران را در صورتى که تحت کنترل یک نظام طاغوتى باشد، دوست دارند؛ اما با نظام اسلامى بشدت مخالفند. مخالفت بنیانى یعنى این."

امام خامنه ای (روحی فداه)

"این که گاهى از بعضى زبان‌ها شنیده می‌شود - که درست است - که ما با نظام مسلطِ بر دنیا چالش داریم و مسئله داریم، یک واقعیت است. طبیعت اسلام این است؛ «فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللَّه فقد استمسک بالعروة الوثقى». این معناى اسلام است. یعنى ایمان باللَّه به تنهایى کافى نیست؛ کفر به طاغوت، مقدمه‏ى صحت و صداقت و قبولى ایمان باللَّه است. کفر به طاغوت یعنى چه؟ یعنى همین نظام‌هاى سلطه‏ى موجود در دنیا."

امام خامنه ای (روحی فداه)

"«و کأیّن من نبىّ قاتل معه ربّیّون کثیر فما وهنوا لما اصابهم فى سبیل اللَّه و ما ضعفوا و ما استکانوا». چى بود این رسالتى که باید برایش جنگید؟ باید جنود اللَّه را براى او بسیج کرد، پیش برد؛ فقط گفتن چند جمله‏ى حلال و حرام و گفتن چند مسئله است؟ انبیاء براى اقامه‏ى حق، براى اقامه‏ى عدل، براى مبارزه‏ى با ظلم، براى مبارزه‏ى با فساد قیام کردند، براى شکستن طاغوتها قیام کردند. طاغوت آن بتى نیست که به فلان دیوار یا در آن زمان به کعبه آویزان میکردند؛ او که چیزى نیست که طغیان بخواهد بکند. طاغوت آن انسان طغیانگرى است که به پشتوانه‏ى آن بت، بت وجود خود را بر مردم تحمیل میکند. طاغوت، فرعون است؛ «انّ فرعون علا فى الارض و جعل اهلها شیعا یستضعف طائفة منهم». این، طاغوت است. با اینها جنگیدند، با اینها مبارزه کردند، جان خودشان را کف دست گذاشتند، در مقابل ظلم ساکت ننشستند، در مقابل زورگوئى ساکت ننشستند، در مقابل اضلال مردم سکوت نکردند. انبیاء، اینند. «انّ العلماء ورثة الأنبیاء». ما اگر در کسوت عالم دین قرار گرفتیم - چه زنمان، چه مردمان، چه سنى‏مان، چه شیعه‏مان - ادعاى بزرگى را با خودمان داریم حمل میکنیم. ما میگوئیم نحن ورثة الأنبیاء. این وراثت انبیاء چیست؟ مبارزه‏ى با همه‏ى آن چیزى است که مظهر آن عبارت است از طاغوت؛ با شرک، با کفر، با الحاد، با فسق، با فتنه؛ این وظیفه‏ى ماست. ما نمیتوانیم آرام بنشینیم، دلمان را خوش کنیم که ما چند تا مسئله گفتیم. با این، تکلیف برداشته نمیشود. این، قدم اول."

امام خامنه ای (روحی فداه)

"روز قدس فقط روز فلسطین نیست، روز اسلام است؛ روز حکومت اسلامى است. روزى است که باید جمهورى اسلامى در سراسر کشورها بیرق آن برافراشته شود.

روز امتیاز حق از باطل است، روز جدایى حق و باطل است.

 بعد مى‏رویم سراغ امت موسى، آنهایى که مى‏گویند ما امت حضرت موسى هستیم و ما پیرو حضرت موسى هستیم. موسى معارضه مى‏کرد با طاغوت و اینها که مى‏گویند ما پیرو حضرت موسى هستیم خودشان طاغوتند، در عین حال مى‏گویند ما پیرو حضرت موسى هستیم‏ "

امام خمینی(ره)

قدس

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۸۹ ، ۲۲:۰۳
سبحان صداقتی

"مى‏فرماید: «همه شما را وصیت مى‏کنم.» به چه چیز؟ باز «بتقوى اللَّه.» مجدداً «تقوا». اولین وآخرین کلمه امیرالمؤمنین، علیه‏السّلام تقواست. به‏دنبال آن: «و نظم امرکم.» نظم امرتان. یعنى چه؟ یعنى همه کارهایى که در زندگى مى‏کنید، منظّم باشد؟ معنایش این است؟ ممکن است معنایش این هم باشد. نفرمود «نظم امورکم.» کارهایتان را منظم کنید. فرمود «نظم امرکم.» آن چیزى که باید منظم و محکوم نظم و انضباط باشد، «یک چیز» است. «نظم امور» نفرموده است. فرموده است: «ونظم امرکم.» انسان مى‏فهمد که این نظم امر، عبارت است از امرى مشترک بین همه است. به نظر من مى‏رسد که «نظم امرکم» عبارت از اقامه نظام و حکومت و ولایت اسلامى باشد. معنایش این است که با قضیه حکومت ونظام، منطبق با نظم و انضباط رفتار کنید و بلبشو نباشد.

دنیاى اسلام بر اثر همان بلبشوها وبه خودخوانیها بود که به آن روزگار رسید. اگر آن روز که امیرالمؤمنین علیه‏السلام زمام امور دنیاى اسلام را به دست گرفت و امّت اسلام، همه درآن روز با او بیعت کردند، بر آن بیعت مى‏ماندند، کار به نابسامانیها و تلخکامیها نمى‏کشید. پیغمبر فرموده بود: «اگر کسى امام شد و مردم او راپذیرفتند و مورد رضاى خدا بود، کسى حق ندارد با او مخالفت کند.» اگر به همین جمله پیغمبر عمل مى‏شد، آن جنگها پیش نمى‏آمد؛ نه جنگ جمل، نه جنگ صفیّن و نه جنگ نهروان. این که افرادى به میل و براى دل خود، مردم را متزلزل کنند (از این طرف بِکش؛ ازآن طرف بِکش) و نظام حکومت را به هم بزنند و انضباط عمومى کشور را مختل کنند، همان بدبختى بزرگى است که امیرالمؤمنین علیه‏السّلام دراین عبارت از وصیتنامه، ازآن نهى مى‏کند و به خلاف آن امر مى‏فرماید: «ونظم امرکم و صلاح ذات بینکم.»

سومین اصلى که در بخش دوم وصیت مى‏فرماید، «صلاح ذات بین» است. یعنى با هم خوب باشید. دلها باهم صاف باشد. اتّفاق کلمه داشته باشید و اختلاف و جدایى میانتان نباشد. این جمله را که بیان مى‏فرماید، یک شاهد نیز از کلام پیغمبر مى‏آورد. پیداست که روى آنْ خیلى تکیه دارد و از آن مى‏ترسد. نه این‏که صلاح ذات بین، اهمیتش بیشتر ازنظم امراست؛ ازباب این‏که صلاح ذات بین، آسیب‏پذیرتر است. لذاست که این عبارت را از پیغمبر نقل مى‏کند: «فانى سمعت جدکما، صلى اللَّه علیه و آله و سلم» یقول: از جدتان شنیدم که فرمود: «صلاح ذات البین‏افضل من عامّة الصّلاة والصّیام.» صلاح ذات بین و صفاى میان مردم از هر نماز و روزه‏اى بهتر است. نمى‏گوید «از همه نمازها و روزه‏ها بهتر است.» مى‏فرماید «از هر نماز و روزه‏اى بهتر است.» شما مى‏خواهید، دنبال نماز و روزه خود بروید. امّا کارى هست که از هر دوى اینها، فضیلتش بیشتر است. آن چیست؟ آن، «اصلاح ذات البین» است. اگر دیدید جایى، در بین امّت اسلامى، اختلاف و شکافى وجود دارد، بروید آن شکاف را پرکنید. این، از نماز و روزه، فضیلتش بیشتر است."

بیانات مقام معظم رهبرى در خطبه‏هاى نماز جمعه تهران 21 رمضان 1414

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۸۹ ، ۲۱:۴۶
سبحان صداقتی
next