تحریف برای تخریب!
این روزها وقتی به برخی از سایتها سرکی می کشیدم و مطالب بعضی از روزنامه ها را مرور می کردم؛ بعضی از خاطرات دوران طلایی دانشجوییم برام تداعی شد.
یادم میاد چند سال پیش یعنی حول و حوش سال 76-77 با نظریات و آثار دانشمندی آشنا شدم که الحق و الانصاف سهم بسزایی در پایه ریزی مبانی فکریم ایفاء کرد. در سالهایی که اوج دوران پرسشگریم بود؛ اون کتابها و نظریاتی که میتونست خیلی صریح و منطقی من رو از ابهام و چالشهای فکریم بدر بیاره آثار همین بزرگوار بود.با همه این حرفها خیلی برام جالب بود که هنوز چند صباحی از دوم خرداد 76 نگذشته بود که سیل اتهامات و تحریفات و لجن پراکنی ها علیه این متفکر اسلامی شروع شد و این او بود که یکه و تنها با صلابتی مثال زدنی در مقابل هجوم بیرحمانه تخریبات رسانه ای ایستاد و سعی کرد مبانی تئوریک نظریه ولایت فقیه رو بسیار متین و منطقی تبیین کنه. واقعاً سخن گزافی نگفتم اگه او رو مالک اشتر لشکر فکری ولایت فقیه معرفی کنم. تا اونجا که خود آقا در مورد ایشون فرمودند:
"مجموعهاى از متفکران، علما، و سابقهدارها در امر دین ...عقبه تئوریک نظام هستند و آن را تشکیل مىدهند. ... الان ما در حوزه قم علمایى داریم، بزرگانى داریم، صاحبنظرانى داریم، اندیشهپردازان یا تئوریسینها و ایدئولوگهایى داریم،... ما شخصیت علمىِ فکرىِ روشنفکرىِ برجستهاى مثل آقاى مصباح یزدى را در قم داریم..."
یادم میاد برای تخریب این بنده خدا، همین سردمداران آزادی فکر و بیان از هیچ تلاش و کوششی فروگذار نکردند. از تحریف صحبتها و نظریاتش گرفته تا تحریف سابقه مبارزاتیش و حتی کشیدن کاریکاتورش!!!
بگذریم
اما جالبه که این روزها و همزمان با هدف گیری علنی و عملی جایگاه ولایت فقیه توسط بعضی از باصطلاح خواص، دوباره همون اشخاص دست بکار شدن تا با شانتاژ و شارلاتانیزم رسانه ای مانع از رسیدن صدای سخن حق این پرچمدار ولایت بشن. شاه بیت این شانتاژ جدید این بود که آیت الله مصباح یزدی در سخنرانیشون گفته اند: که پس از تنفیذ حکم ریاست جمهوری رئیس جمهور توسط ولی فقیه، اطاعت از رئیس جمهور؛ اطاعت از خداست. البته این نحوه اطلاع رسانی بدون ذکر صدر و ذیل بیانات استاد، به این منظور انجام شد که به مخاطب اینطور القاء بشه که طرفداران نظریه ولایت فقیه ؛ اطاعت از احمدی نژاد رو اطاعت از خدا می دونند. در حالیکه استاد در این سخنرانیشون در مقام بیان اختلاف ماهوی جایگاه ولی فقیه با سایر مقامات حکومتی - حتی ریاست جمهوری- یک جمله معترضه در زمینه اینکه اطاعت از دولت و مجلس اسلامی بنا به علل طولی میرسه به اطاعت از خدا بیان میکنن که تازه این خودش فصل ممیزه ی حکومت الهی از حکومت طاغوته!
برای روشن شدن بیشتر منظور اصلی آیت الله مصباح اجازه بدین این بخش از بیانات ایشون رو بطور کامل مرور کنیم؛ در انتها قضاوت و نتیجه گیری به عهده خودتون:
"آنچه رمز پیروزی این انقلاب بود این بود که مردم اطاعت از این حکومت را از باب دین و اطاعت خدا بر خودشان میدانستند. محبت این حکومت را محبت خدا میدانند؛ فرع همان محبتی میدانند که پیغمبر اکرم(ص) فرمود: «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى»(شوری / 23). اجر رسالت پیغمبر(ص) محبت اهلبیت(ع) است. اجر قیام امام(ره) و انقلاب امام(ع) محبت جانشین اوست. این است که مردم را با رهبرشان آنچنان جوش میدهد که از هم انفکاکپذیر نیستند. یکی از آرزوهای مردم، در تمام اقشارشان این است که رهبرشان را یک لحظه بببیند. کجای عالم یک چنین چیزی سراغ دارید؟ و این نیست مگر به خاطر اینکه او را جانشین امام زمان(عج) میدانند؛ دیدن او را مثل دیدن امام زمان(عج) برای خودشان عبادت میدانند. البته «مثل» که میگویم، نه یعنی کاملاً مثل او؛ یک مرتبهای از او، یک پرتوی از او؛ و الا مقام امام زمان(عج) آن مقامی است که امام(ره) میفرمود: جان من فدای خاک پای او؛ «روحی لتراب مقدمه الفداء». مثل امامی ـکه در عالم بینظیر بودـ میگفت: جان من فدای خاک پای او باد. مقام امام زمان(عج) را نمیشود با کسی مقایسه کرد؛ اما این یک پرتوی از او است؛ یک پرتوی نوری از یک خورشید بینهایت. این رمز پیروزی و رمز پیشرفت و رمز دوام در مقابل همه توطئهها در این جامعه است؛ این را میخواهند بگیرند؛ خوب درک کردهاند، خوب هم تشخیص دادهاند.
متأسفانه در درون جامعه ما ـآن طور که باید و شایدـ به این مسأله درست توجه نشده و هنوز هم نمیشود. عموم مردم ما ـهمین مردم مسجدی، نمازخوان، روضهایـ اینها را خوب درک میکنند. اما خواصی که مسؤولیتپذیر هستند، در پستهای مختلف، آنها خیلی باورشان نیست. آنها خیال میکنند رهبر هم مثل رییسجمهور است؛ این یک پستی است، آن هم یک پست دیگری است. در قانون اساسی هم او شخص اول است، این شخص دوم؛ چندان فرقی ندارد؛ جایشان را هم میشود عوض کنند. همانطور که این[رییسجمهور] با انتخاباتی تعیین میشود و احیاناً در جریان آن هم تقلب و زد و خوردی میشود، او[ولیفقیه] هم همین طور است. اهمیتی ندارد. یک عدهای طرفدار او هستند، یک عدهای هم نیستند. یک حزبی با او موافق است، یک حزبی هم با او موافق نیست. در صورتی که ماهیت این دو با هم تفاوت ماهوی دارد. او [ولی فقیه] یک رهبری دینی جانشین امام زمان(عج) است؛ این [رییس جمهور] نمایندهای است که مردم او را انتخاب کردهاند. این دو با هم خیلی تفاوت دارند.
بله. رییس جمهور وقتی از طرف ولی فقیه نصب شد، میشود عامل او؛ او نصبش میکند. آن پرتو قداستی که او دارد بر این هم میتابد. وقتی رییس جمهور اسلامی شد، حکمش را از رهبر ـیعنی جانشین امام(ع)ـ دریافت کرد، یک پرتوی از آن قداست بر این هم میتابد؛ آن وقت اطاعت از رییس جمهور و اطاعت از مجلس و سایر امور هم میشود اطاعت از خدا. اما تا این جور نشده، حساب رهبر از دیگران جداست. او ارزشش از طرف امام زمان(عج)و از طرف خداست. مردم برای او مقامی قائل هستند که گویا از لبهای امام زمان(عج) شنیدهاند که او نایب من است. البته چنین چیزی نیست؛ نصب، نصب عام است؛ یعنی گفتهاند در زمان غیبت کسانی که واجد چنین شرایطی هستند از طرف امام زمان(عج) نیابت دارند؛ شخص تعیین نشده است. اما بعد از اینکه خبرگان تعیین کردند و گفتند بهترین فردی که مصداق این مقام است، فلان شخص است، آن عنوان کلی در این مصداق تعین پیدا میکند.
به هر حال، «وَ أعْظَمُ مَا افْتَرَضَ سُبْحانَهُ مِنْ تِلْکَ الْحُقُوقِ حَقُّ الوالِی عَلی الرَّعِیةِ.» «والی» در اینجا همان جایگاهی است که ما امروز به جای آن واژه «رهبر» را به کار می بریم. منظور حضرت علی(ع) خودش بود؛ در اول خطبه هم همین است که حقی که من بر شما دارم."
متن کامل بیانات استاد را می تونید از آدرس زیر بخونید:
ولایتفقیه، پرتوی از خورشید امامت
الامان از دست این فلاسفه! یه جمله میگن، یه عالم رو به جون هم میندازن!!!!
آقا من از شما سوال میکنم! شما کتابهای دکتر سروش، آقای بازرگان و آقای مصباح یزدی رو کنار هم بذارین ببینید کدوم شروع به رقصیدن میکنن؟!
من کتابهای آقای بازرگان رو به دکتر سروش و دکتر سروش رو به آقای مصباح یزدی ترجیح میدم!
دلیل:
آدم ساده تر و سرعتر موضوع رو میگیره و ملتفت میشه!!
_____________________________
رقص و فلسفه!!!
از استدلالتون معلومه!!!
خود گویی و خود خندی خود مرد هنرمندی!!