کاشف

یادداشت

باورهای عریان

شنبه, ۶ تیر ۱۳۸۸، ۱۲:۴۸ ق.ظ

بیراهه نرفته ایم اگر انتخابات 22 خرداد 88 را از جهات مختلف یکی از حساس ترین و تأثیرگذارین انتخابات تاریخ انقلاب به شمار بیاوریم. انتخاباتی که به صحنه زورآزمایی گفتمانهای متفاوت و بعضاً متضاد تبدیل گشت و سرانجام به پیروزی گفتمان اصیل انقلاب منتهی گردید.

یکی از ویژگیهای این انتخابات که به مدد مناظرات تلویزیونی کاندیداها بسیار مهم جلوه نمود؛ شناخت جایگاه و منظر تفکرات گروههایی است که هریک خود را به نوعی داعیه دار حرکت در خط امام و انقلاب معرفی می کردند.

دقت در ابعاد مختلف انتخابات خرداد 88  از تبلیغات پیش از انتخابات گرفته تا موضع گیریها و فعالیتهای گروههای مختلف پس از اعلام نتایج آن، ما را به تحلیلهای گوناگونی می رساند. یکی از این تحلیلها که ذیلاً به آن خواهم پرداخت؛ نسبت باورهای انقلابیون نسل اول با رخدادهای پیرامون این انتخابات است.

به نظر بنده، وقتی به مواضع و اقدامات برخی از کاندیداهای این دوره ریاست جمهوری و حامیان اصلیشان یعنی آنهایی که باصطلاح "خواص" نامیده می شوند نظر موشکفانه ای می اندازیم، به این نتیجه می رسیم که عده ی قابل توجهی از انقلابیون نسل اول، نه تنها باور عمیقی نسبت به گفتمان اصلی و شاه بیت تفکرات حضرت امام (ره) که همان "اصل ولایت فقیه" است نداشته اند بلکه اگر در گذشته انقلابیشان بعضاً تعهد و التزامی هم نسبت به این اصل مشاهده شده صرفاً در قالب تبعیت از شخص آیت الله خمینی به عنوان رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی می گنجد نه در اسلوب ولایت پذیری از فقیه جامع الشرایط. به عبارتی می توان گفت: این گروهها جامه ی ولایت فقیه را صرفاً بر قامت شخص آیت الله خمینی می پذیرفتند. و این بزرگترین جفاییست که در طول تاریخ انقلاب در حق آن پیر فرزانه روا گردیده است.

هرچند گفتمان اصلاح طلبی، گفتمان سره و یکدستی نیست که بتوان بطور کامل راجع به آن اظهار نظر نمود؛ اما بررسی دیدگاهها، نگرشها و فعالیتهای گروههای شاخص این گفتمان، ما را به حقیقت فوق الذکر رهنمون می شود. گروهی همچون نهضت آزادی، مصداق قدیمی اما هرچند بارز این تحلیل است. البته شرایط سالهای اول انقلاب از یک طرف و شخصیت کاریزما و بی بدیل حضرت امام(ره) از طرف دیگر مانع از این می شد تا سایر گروههای جوانتر این طیف نسبت خودشان را با اصل ولایت فقیه مشخص نمایند.

جالب توجه آنکه بسیاری از نیروهای اصلاح طلب امروز همان تندروهای سالهای آغازین انقلابند که بسیاری از نیروهای گروههای رقیب را به اتهام ضدیت با ولایت فقیه از صحنه ی رقابت خارج می کردند.

اما با ارتحال ملکوتی حضرت امام(ره) امتحان ولایت پذیری این نیروها آغاز گشت. اینان که به علت عدم پشتوانه ی فکری و فلسفی قوی و صرفاً به علت دلایلی که در بالا اشاره شد داعیه دار پیروی از ولی فقیه شده بودند با احساس خلأ جدی تئوریک  مواجه شدند.

از این به بعد بود که تا چند سال مشغول ترمیم این خلأ هویدا شده ی خود گردیدند و سرانجام این تکاپوی نظریشان به اینجا رسید که " ولایت فقیه" را صرفاً در قالب الفاظ آن هم بصورت شیری بی یال و دم و اِشکم پذیرفتند. هرچند در عمل تا مدتها سعی در حفظ ظواهر داشتند اما به مرور زمان عدم التزام عملیشان به مهمترین و اصیل ترین شاخص خط امام روز به روز نمایان تر گردید.

به نظر بنده، یکی از مهمترین نتایج مثبت انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری و حوادث قبل و بعدش، افتادن پرده نفاق از چهره بسیاری از گروههایی بود که سالها خود را سردمدار پیروی از خط امام معرفی می کردند.

عیان گردیدن مرزهای فکری و عملی، بین گروههای مختلف را در آغاز دهه ی پیشرفت و عدالت انقلاب به فال نیک می گیریم.

و العاقبة للمتقین

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۴/۰۶
سبحان صداقتی

نظرات  (۱۵)

حدیث نفس را ورق می زدم. رسیدم به روایت اقای کامشاد از دموکراسی در ایران، انتخابات دوره دوازدهم مجلس شورای ملی. نوشته اند:
" روز انتخابات من و پدر از دروازه دولت اصفهان می گذشتیم. مقابل مدرسه ی صارمیه چند پاسبان جلو ما را گرفتند و به داخل هدایتمان کردند. پدرم گفت:" من تاجرم و می خواهم در حوزه ی بازار رای دهم." گفتند:" فرق نمی کند."
وقتی وارد سالن شدیم، ماموری یک برگ رای دست پدرم داد. ورقه را که خواند، گفت نامزد من کس دیگری است و نام دایی جان را آورد. مامور صندوق به تندی گفت:" فضولی موقوف!" و برگ رای را از دست پدر گرفت و در صندوق انداخت. این نخستین تجربه من از دموکراسی بود."
من هم خاطره ای دارم. هر وقت انتخابات مجلس می رسید. منظورم پیش از انقلاب است. عمه پدرم که پیرزنی بلند بالا و باریک بود و همیشه شتاب داشت. شناسنامه های تمام قوم و خویشان را جمع می کرد. بعد از انتخابات هم مهر شده می آورد تحویل می داد. از خاطره آقای کامشاد تا خاطره خودم، تا انتخابات اخیر بدون شک گام های بلندی را برداشته ایم.
شصت سال پیش پاسبان ها برگه رای نوشته شده را به نام افراد در صندوق می انداختند...چهل سال پیش شناسنامه بدون صاحب در انتخابات شرکت می کرد. اکنون واقعا مردم شناسنامه شان را دستشان می گیرند. هر که را که شورای محترم نگهبان تایید کند. می توانند به عنوان نامزد مورد نظر خویش انتخاب کنند. حداکثر همین می شود که امروزه با آن مواجهیم. مبهوت می مانیم که آیا نتیجه با آراء نسبت منطقی و عادلانه دارد؟ آیا حقیقتا آراء به درستی شمرده شده است؟
می توانیم بگوییم ما وارد مرحله ای تازه از مردمسالاری شده ایم. مرحله امانت در حفظ و اراء مردم و شمارش درست آن ها. گفته اند: دموکراسی شرکت در انتخابات نیست. شمارش درست و منزه اراء مردم است...این مرحله چنان که پیداست آسان یاب نیست...
بلای جانسوز عصر ما غیبت نیست غفلت است.
حال و روز شیعه در این عصر، از دو وجه بیرون نیست؛
یا معصوم خاتم را محبوب خویش می داند یا سر به آستان طاغوت می ساید.
شیعه اگر در حضور آب، دل به سراب می سپارد، چگونه نام خود را «شیعه»می گذارد؟
با نظر جناب روحی موافقم، البته به شرطها و شروطها!!!
به نظر بنده، به همان اندازه که باید مراقب باشیم که به جای آن" ماء معین" دل به هر سرابی نبندیم؛ باید مراقب باشیم به دام تحجر و تعصب نیفتاده و هر رودخانه متصل به اقیانوس اهل بیت( سلام الله علیهم اجمعین) را هم با سراب اشتباه نگیریم که در زیارتی منقول از امام صادق(ع) داریم:
وَ أَتَوَالَى آخِرَکُمْ بِمَا أَتَوَالَى أَوَّلَکُمْ وَ بَرِئْتُ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ اللَّاتِ وَ الْعُزَّى یَا مَوَالِیَّ أَنَا سِلْمٌ لِمَنْ سَأَلَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاکُمْ وَ وَلِیٌّ لِمَنْ وَالَاکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ لَعَنَ اللَّهُ ظَالِمِیکُمْ وَ غَاصِبِیکُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ أَشْیَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ وَ أَهْلَ مَذْهَبِهِمْ وَ أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ
بحارالأنوار ج : 98 ص : 375
در واقع تبری و اجتناب از طاغوت نه تنها ملازم تولی و دوستیِ معصومین( سلام الله علیهم اجمعین) که ملازم تولی و دوستی "یاران و یاوران اهل بیت" نیز دانسته شده است.
آنگونه که از روایاتی همچون روایت فوق الذکر بر می آید، ولایت پذیری از آنان که ولایتشان در طول ولایت معصومین( سلام الله علیهم اجمعین) است نه تنها منافاتی با ولایت پذیری از خود معصومین ندارد بلکه شرط لازم ولایت پذیری از ایشان و یکی از شروط قبولی این ولایتمداری است!
با سلام خدمت سروش
به نظر من اینها مثل افرادی مثل بازرگان امام را فقط وسیله می دیدند
اما بازرگان دوام نیاور و زود جا زد ولی اینها خیلی چیز تر از این حرفها هستند .
به امید پیروزی نهائی حق علیه باطل
۱۹ تیر ۸۸ ، ۱۵:۵۴ 30 سال حافظه!
حالی درون پرده بسی فتنه می رود
تا آن زمان که پرده برافتد چه ها کنند؟!
همان کسایی که در طول 30سال گذشته خودشون رو برای بعضی آقایان می کشتند امروز همان آقایان را لعن می کنند!
جناب سروش به نظر شما 30 سال دیگه چه کسانی لعن می شوند؟همان کسانی که امروز لعنشان می کنید یا کسانی که امروز خودتان را برایشان به آب و آتش می زنید؟!
برای جلوگیری از شرمندگی در سالهای آینده با دنده ی سنگین حرکت کنید جاده لغزنده است!
جناب 30 سال حافظه!
ما با هیچ کس عقد اخوت نبسته ایم! و از هرکس و هر مقامی تا زمانیکه در راه اسلام نبوی و ولایت علوی گام برمی دارد حمایت می کنیم!
هیچ ابایی نداریم از اینکه کسانی را که امروز تأیید می کنیم به محض خروج از مسیر اسلام ناب کنار بزنیم!
از امیرالمؤمنین آموخته ایم که بجای "اشخاص" همیشه "حق" را ملاک موضع گیری خویش قرار دهیم!
خدایا، حق با کدامین طرف است؟ در یک سو علی،‌ داماد پیامبر، سردار بزرگ اسلام،‌ کسی که پیامبر در وصفش می فرمود: «علی مع الحق و الحق مع علی» با جمعی از یاران صدیق پیامبر است، و در سوی دیگر «ام‌المؤمنین، عایشه» و 2 تن از صحابه بزرگ پیامبر، «طلحه الخیر» مرد خوش سابقه اسلام و زبیر «سیف الاسلام» -دلاور میادین نبرد- صف بسته‌اند. آیا می شود هر 2 گروه بر حق باشند یا هر دو بر باطل؟!... به‌راستی کدامیک بر حق است؟

سرانجام آن عوام سردرگم، چاره کار در این دید که جواب را از علی (ع) بازجوید: «أیمکن أن یجتمع زبیر و طلحة و عایشة علی باطلٍ؟» آیا ممکن است طلحه و زبیر و عایشه بر باطل اجتماع کنند؟ علی (ع) در پاسخ، جوابی داد که،‌ دانمشند سنی مذهب مصری، دکتر «طه حسین» در وصف آن گفته است: پس از قرآن، هیچ کلامی از بشریت بدین پایه محکم و والا گفته نشده است:

«إنک لملبوس علیک. إن الحق و الباطل، لا یعرفان بأفدار الرجال، إعرف الحق تعرف أهله و إعرف الباطل تعرف أهله
۲۳ تیر ۸۸ ، ۱۵:۲۸ 30 سال حافظه
جناب سروش!
من هم با نظر شما موافقم اما حرف من اینست که بشر جائزالخطا و غیرمعصوم امکان اشتباه و کج روی دارد اما کسی که در بسیاری موارد اشتباه می کند و با نام مبارک حضرت ولی عصر ماله بر اشتباهات خود می کشد شایسته ی حمایت نیست. افراد تقریبا دائم الخطایی که شما را مجذوب خود کرده اند امکان دارد تا چند سال آینده جز ملعونینی به حساب بیایند که روی معاویه و طلحه و زبیر را سفید کرده اند. در عصر ارتباطات اشتباهات هرچند کوچک افراد سرشناس به راحتی در تمام دنیا پخش می شود و متاسفانه وقتی کنار این اشتباهات نام امام زمان (عج)باشد بزرگترین خیانت به حضرت صورت می گیرد و به جای تبلیغ حضرت,ایشان تخریب می شوند. می بینید خیانت این افراد خیلی قبیح تر از معاویه و طلحه و زبیره!
ای کاش آقایان کمی منصفانه تر با امام عصر برخورد می کردند.
یک سوال:اینکه "ما با هیچ کس عقد اخوت نبسته ایم!" شامل مقام عظمای ولایت هم میشه؟ منظورم شخص آیت الله خامنه ای نه ولایت فقیه, ایشان هم در روزهای اخیر اشتباهات بزرگیو مرتکب شدن(ازجمله سکوت غیر قابل قبولشون در هفته آخر انتخابات,نسبت ناصحیح دادن به افراد معترض و...) که شایسته رهبر یک امت اسلامی نیست!
امیدوارم هنگام ظهور حضرت و هویدا شدن حقیقت واقعی بعضی بزرگان,ما جز سرافکندگان نباشیم برای همین بهتره کمی منطقی باشیم و متعصبانه از کسی حمایت نکنیم مخصوصا کسی که دروغگویش در بسیاری موارد اثبات شده
ازینکه نظرمو تو کامنتاتون می گذارید سپاس گذارم
جناب سی سال حافظه! از اینکه برای من دل می سوزانید ممنون! اما این نظر شخصی شماست.
چه جالب! از این پس، هیچ بشری حق ندارد از ولی عصر(عج) دم بزند! چرا!؟
به علت اینکه همه ی انسانها جائزالخطا و غیرمعصومند و بالاخره پیام اونها مخاطبی داره. تازه، چون وسایل ارتباط جمعی هم هستند، صدای همه ابنای بشر به دیگران هم میرسه؛ نهایتاً چی میشه: " آبروی امام زمان(عج) به خطر میفته!"عجب خیانتی!!!
می دونید چیه جناب حافظه!؟ با توجه به استدلال شما بهتر نیست تمام احکام اجتماعی اسلام، مثل امر به معروف و نهی از منکر را تا زمان ظهور حضرت کنار بگذاریم!؟یا اینکه اصلاً بهتر نیست همگی،کل احکام اسلام را تعطیل کنیم و اسلام را صرفاً در قالب عقاید و آن هم فقط در محدوده افکار و وجدانیات خودمون حفظ کنیم!؟
آخه می دونید که، همه ما بشریم و جائزالخطا و غیرمعصوم! نمیشه که گناه نکنیم! همین که گناه کنیم، مردم چی میگن!؟؟ میگن:این همون کسیه که نماز میخونه،روزه میگیره،مجلس روضه میره و...! اون وقت میدونید چی میشه!؟ آبروی امام زمان(عج) و معصومین و اسلام و خدا همگی یکجا به خطر میفته!!! پس بهتره ما بی خیال احکام اسلام بشیم و دست از سر این اسلام مظلوم برداریم!
چه دقیق گفت استاد رحیم پور ازغدی: نتیجه تفکر دنیامدارانه معاویه و عقاید متحجرانه خوارج یک چیزه: "سکولاریسم"
و چقدر قرآن جالب می فرماید: کل حزب بما لدیهم فرحون!
واقعاً استنتاجهای شما خیلی عجیب و از جنس استدلالاتیه که میگن:"العیاذ بالله، از حضرت علی(ع) بعید بود و اشتباه کرد که پس از رحلت نبی اکرم در مقابل ظلمهایی که در حق دخت رسول خدا(ص) انجام گرفت سکوت کرد.چرا به خلفای سه گانه کمک کرد!؟ چرا مسئله حکمیت را پذیرفت!؟"
قابل توجه جناب حافظه اینکه ولی فقیه به محض ارتکاب گناه عمدی از ولایت ساقط می شوند!
راستی،چرا پیامبر اعظم(ص) در طول حیات مبارکشون مادام که مسلمین از مسیر حق خارج نشده بودند از ایشان تعریف و تمجید وحمایت میکرد!؟حتی بعضاً ایشان را مفتخر به القاب درخشانی همچون طلحةالخیر و سیف الاسلام و ... میکرد و یا حداقل جلوی ملقب شدن این حضرات را به این القاب درخشان نمی گرفت؟؟؟ مگر جناب ابوذر و سلمان معصوم بودند که در مورد ایشان خطاب "منا اهل البیت" را بکار بردند!
علاوه بر اینها نامه های امیرالمؤمنین به والیانش در نهج البلاغه، خیلی حرفها در دل خود دارد.
شیعیان بخواهند یا نخواهند منتسب به اهل بیت و به خصوص امام زمانشانند. دیگران در آیینه ی رفتار کسانی که دم از ولایت می زنند ،آثار تربیتی مکتب اهل بیت را به نقد و سنجش می گذارند.
امام صادق (ع) به یکی از خدمتکاران سابقش که گاه به گناه شرابخواری آلوده می شد فرمودند: کار زشت از هر کس که باشد زشت است ، اما اگر از تو سربزند زشت تر است ، چرا که با ما نسبت داری!
این تفاوت را خداوند متعال هم در مورد زنان پیامبر اعمال کرده : سوره ی احزاب آیات 29 و 30 در این آیات پاداش اعمال نیکو و کیفر گناهان همسران پیامبر 2 برابر انسان های عادی اعلام شده چون منتسب به پیامبرند.
حتی وقتی که از معصومین درباره ی شیوه ی برخورد با غیرمسلمانان سؤال می شد آنها را به الگوگیری از خاندان نبی امر می کردند که به عیادت بیمارانشان می رفتند، بر جنازه هایشان حاضر می شدند وبه رد اماناتشان اهتمام داشتند و...
امام صادق(ع) به زید شحام فرمودند: هر که از شما در دینش پارسا و در گفتارش راستگو باشد و امانات را به صاحبانش برگرداند و اخلاقش با مردم خوب باشد و آنگاه بگویند او جعفریست من شاد می شوم . آن ها می گویند تربیت محمد بن جعفر چنین است. به خدا سوگند پدرم برای من نقل کرد که هر یک از شیعیان علی (ع) که در قبیله ای بود زینت آن قبیله به شمار می رفت.

برای ما زینت باشید و مایه ی ننگ ما نباشید...*
۲۵ تیر ۸۸ ، ۱۳:۰۵ 30سال حافظه
جناب سروش اشتباه نکنیدمن نه برای شما و نه برای امثال شما دل نمی سوزونم , شما هم به وسایل ارتباط جمعی دست رسی دارید و هم احتمالا تحصیل کرده اید , دل من به حال افراد ساده لوحی می سوزه که فریب ریاکاری آقایون رو می خورن! دل من به حال اون روستایی میسوزه که از سیاست احمدی نژاد فقط با کاسه آب خوردنشو دیده! دل من به حال کسایی می سوزه که خوابن نه کسایی که خودشونو به خواب زدن ، دل من به حال مظلومیت پسر فاطمه می سوزه
اگر منظور من حذف نام امام زمان بود خودم هم نامشونو نمی آوردم , منظور من سو استفاده از مقام ایشان بود و هدف من امر به معروف و نهی از منکر بود که براتون نظر گذاشتم وگرنه من هم مثل خیلی ها سکوت اختیار می کردم
آدم متحجر دیکتاتور و دروغ گوئی چون احمدی نژاد لایق امام زمان نیست کسی که از بیت المال به دانشجوها عیدی(رشوه) می ده تا رای جمع کنه لایق امام زمان نیست
همه انسانها جائز الخطا هستن ولی بعضی ها متاسفانه دائم الخطا بودنشون اثبات شده این افراد لایق امام زمان نیستن , حیف بود مرد شریف و بزرگی چون آیت الله بهجت که خدا ازما گرفتنشون! ایشون لایق بردن اسم امام زمان بود و گرنه آدمایی که ادای بزرگ بودن در می آرن هیچ کدام لایق حضرت نیستن
حضرت علی چون یاوری نداشت سکوت کرد وگرنه شمشیر و سیاست علی برنده تر از حرفهای سیاسیون امروزیه, نعوذبالله نعوذ بالله حضرت علی ارتش 20000000 نداشت بادیگارد نداشت عاشق سینه چاک مثل شما نداشت سرباز گمنام امام زمان نداشت باتوم و چماق نداشت قوای لباس شخصی نداشت... اگر این چیزهایی که اسم بردم به حق بودن و رهرو راه ولایت , امروز فرزند امام علی(حضرت ولی عصر) انقدر مورد ظلم قرار نمی گرفت و شرایط ظهورشون محیا میشد
۲۵ تیر ۸۸ ، ۱۳:۰۶ 30سال حافظه
اینکه ولی فقیه به محض ارتکاب گناه عمدی از ولایت ساقط می شوند , منظور ساقط شدن الهیه یا ساقط شدن توسط مجلس خبرگان؟!
وقتی 12 سال پیش من و امثال من می گفتیم پول و اموال رفسنجانی و اطرافیانشون شبهه ناکه شما وامثال شما چپ چپ نگامون می کردین و میگفتین ما ضد انقلابی هستیم , چرا؟ چون آقا، رفسنجانیو دوست داشتن و گفته بودن هیچکس برای من رفسنجانی نمی شه! بله پیامبر هم از طلحه و زبیر حمایت کرد ، ولی این در حالی بود که همه مردم به راستی طلحه و زبیر ایمان داشتن و این قابل قیاس با رفسنجانی و اوضای کنونی مملکت ما نیست چون همون وقتی که عوام میگفتن ایشون از مسیر انقلاب منحرف شدن،آقای خامنه ای ازشون حمایت کردن و زحمت بررسی به خودشون ندادن ، ولی امروز...!
ای کاش بینش و دید آقای خامنه ای وسیع تر بود! و یا حداقل به اندازه ی عوام مردم بود،خیلی بد که رهبر بعد 12 سال به حرف مردم برسه!
ای کاش لایق ولایت امام زمان بودیم و مجبور نمی شدیم تن به ولایت افراد غیرمعصوم بدیم
ای کاش ولایت حضرتو تجربه کنیم تا بفهمیم رهبر یعنی کی و رهبری یعنی چی؟
ربنا اهدنا صراط المستقیم
جناب سی سال حافظه!
دائم الخطا بودن اتهامیست که شما بدون ادله به دیگران وارد می کنید! و این در مقام بحث، هیچ دردی از شما درمان نمیکنه بجز اینکه بی پایه بودن ادله شما را رسواتر می سازه. در کامنت قبلی اصل استدلال شما "مبنی بر اینکه انسان غیرمعصوم حق نداره از اعتقادات دینی صحبت کنه زیرا با ارتکاب گناه و یا اشتباه، خائن به خدا و معصومینه" در معرض سئوال و تردیده! اینکه کسی دائم الخطا باشه یا نه، سرشناس باشه یا نه و... بنا به استدلال شما؛ فقط دامنه خیانت را جابجا میکنه و گرنه در اصل خائن بودن چنین فردی تردیدی نیست!!!
گویا شما همیشه عادت دارید در مورد دیگران با دلایل ظنی و گمانی و بدون مطالعه کافی به ابراز نظر بپردازید! چرا شما فکر می کنید که بجز امثال شما همه،از درک و شعور کافی بی بهره اند و فقط با توسل به امور قشری و سطحی ابراز نظر می کنند!!! گویا شما صاحب همه اطلاعاتتید و ما تازه همین الان از پشت کوه رسیدییم!!! البته هیچ ایرادی هم نداره چون شما هم در ابراز نظراتتون آزادید!
استدلال شما مبنی براینکه "بله پیامبر هم از طلحه و زبیر حمایت کرد ، ولی این در حالی بود که همه مردم به راستی طلحه و زبیر ایمان داشتن و این قابل قیاس با رفسنجانی و اوضای کنونی مملکت ما نیست چون همون وقتی که عوام میگفتن ایشون از مسیر انقلاب منحرف شدن،آقای خامنه ای ازشون حمایت کردن و زحمت بررسی به خودشون ندادن ، ولی امروز..." شمشیریست جداً دو دم!!!
اولاً فکر نمیکنم منظور شما از بیان استدلال فوق این باشه که پیامبر گرامی اسلام در نظرات و مواضعشون تابع نظرات و عقاید عوام مسلمین بودند!؟؟ ثانیاً شما خطبه شقشقیه رو حتماً خوندین! تعابیر امیرالمؤمنین، در مورد خلفای سه گانه را در اونجا هم دیدید دیگه!!؟ می دونید که این خطبه پس از به خلافت رسیدن حضرت توسط ایشون ایراد شده!!! حتماً در تاریخ خوندید که حضرت امیر در نماز جماعت به همین آقایون اقتدا میکرد! شما نمی خواهید بگید که در حالیکه عامه مسلمین حکم به فساد جناب خلیفه سوم می دادند اون حضرت از ایشون حمایت میکرد و با حرکت شورشیان علیه خلیفه سوم مخالف بود!؟؟ نکنه به نظر شما العیاذ بالله حضرت هم در زمان اون خلفا به خودشون زحمت بررسی ندادند و...
خب در مورد مواضع رهبری،به نتیجه ای که میخواستم رسیدید!!! یعنی در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات زمان!(هرچند خیلی تلاش کردید با بیان عبارات شورانگیز و هیجان آمیز بر اصل اعترافتون سرپوش بگذارید). ببینید دقیقاً به همان ادله ای که می توان صلح رسول خدا با مشرکین در حدیبیه، سکوت امیرالمؤمنین درماجراهای پس از رحلت نبی اکرم(ص) ، پذیرش حکمیت از طرف ایشون در زمان زمامداری مسلمین، جنگ جمل و...، صلح امام حسن(ع)، قیام امام حسین(ع) و بسیاری از مواضع معصومین در زمان حیات مبارکشون راتبیین وتحلیل شرعی و منطقی نمود می توان مواضع رهبری را شرح داد. هرچند ممکن است این استدلالات به مذاق بعضیها خوش نیاید به همانگونه که در زمان خود معصومین هم امر به همین گونه بود!
تا آنجا که بعضیها امام حسن مجتبی را پس از صلح با معاویه العیاذ بالله با عنوان "یا مذل المؤمنین" مورد خطاب قرار می دادند! یا بسیاری از اطرافیان و نزدیکان اباعبدالله مثل محمد ابن ابی بکر، ایشان را از رویارویی با یزید بیم می دادند و ...
در هر صورت بنده بیش از این، وقت کافی برای مجادله با شما ندارم. یعنی فکر می کنم لازمه تا قبل از ادامه بحث یکبار تاریخ اسلام رو بصورت تحلیلی مرور کنیم.
گفت: در خانه اگر کس است، یک حرف بس است!
اما سعی می کنم اگه خداوند متعال توفیق بده در آینده درباره این موضوعات مستقلاً مطالبی بنویسم.
باز هم از اینکه مفصلاً نظر دادید ممنونم!
۲۵ تیر ۸۸ ، ۱۹:۳۶ 30سال حافظه
جناب سروش
من بر خلاف شما ادعایی درباره اطلاعاتم ندارم همه انسانها باید دنبال افزایش سطح آگاهیشون باشن من هم ازین قاعده مستثنی نیستم
بله ما باید مجدد تاریخ اسلام رو مرور کنیم و ازش درس عبرت بگیریم نه اینکه اونو عینن تکرار کنیم! ما باید از افراد دروغگو وریا کاری که در تاریخ بسیارند درس عبرت بگیریم و فریب نسخه های امروزیشونو نخوریم
ادله ی دائم الخطا بودن بعضی ها خونهاییه که به ناحق روی زمین ریخته شد شاید شما اون موقع تو خونتون سنگر گرفته بودید و از تلویزیون فقط صحنه ی تکراریه کتک خوردن یه بسیجیو دیدید که تنها صحنه ای بود که آقایون تونستن از سانسورهاشون بیرون بکشن , هرچند اگر هم میدیدید میگفتین اغتشاش گرن و حقشونه!
راستی چرا تو کشورهای دیگه به افرادی که در تظاهرات ضد دولتی شرکت میکنن میگن معترض ولی تو ایران به این افراد میگن اغتشاش گر؟!
من هم نمیتونم وقت بیشتری برای شما بگذارم چون حرف زدن با امثال شما که متعصبانه پیرو نظراتتون هستید و چشم بر حقایق پیرامونتون بستید و فقط نگاهتون به گذشتس و کاری با اوضای کنونی ندارید هیچ فایده ای نداره
هدف من احقاق حقوق پایمال شده ی امام زمانم بود که باور دارم حقش ضایع شده امیدوارم شما هم اینبار خیلی زودتر از 12 سال پی به اشتباهتون ببرید چون حرف از بیت المال نیست , ایبار بازی , بازی با آبروی اهل بیته
بازهم سپاسگذارم که با صبوری نظرامو هویدا کردید , این کار بزرگیه و فقط از آدمای بزرگ بر میآد , چه بسا در شرایط کنونی کشورمون , آقایون برای حفظ تخت سلطنت حتی به ارتباطات پیامکی مردم هم رحم نکردند!
والعاقبه للمتقین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
next