کاشف

یادداشت

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۰ ثبت شده است

 

یا بقیة الله

 

روی تو را به هر طرف دیده ام و ندیده ام

لاله ز باغ عارضت چیده ام و نچیده ام

دست زنان بریده از دیدن ماه مصر شد

من رخ تو ندیده و سینه خود دریده ام

تیر محبت ار زنی بر دل من بزن که من

زخم تو را به قیمت پاره دل خریده ام

گر تو عنایتی کنی طائر عرشی توام

ور تو اشارتی کنی صید به خون تپیده ام

خنده نما به گریه ام تیر بزن به سینه ام

دست بشوی به خون دل پای بنه به دیده ام

کاش سرم جدا شود در قدمت فدا شود

بلکه ز مرحمت نهی پا به سر بریده ام...

 
 
 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۰ ، ۱۴:۵۹
سبحان صداقتی


وقتی دیشب حضرت آقا(روحی فداه) در بیاناتشون به صبر امام حسین(علیه‌السلام) اشاره مختصری کرده و در انتها فرمودند:" که من یک وقتى گفتم و حالا نمی‌خواهیم وارد این مقوله بشویم؛ شرحش مفصل است"[1] رفتم دنبال مشروح آن بیانات. بالاخره موفق شدم به آن بیانات دسترسی پیدا کنم. امام خامنه‌ای(روحی فداه) در 23/12/80 در دیدار با خبرگان رهبری شرح این مسئله را بیان فرموده بودند اما جالب آنجا است که اصل و مشروح این بیانات حتی در http://farsi.khamenei.ir نیست و تنها جایی که مشروح این بیانات را منتشر کرده خود سایت مجلس خبرگان می‌باشد.

"بنده یک وقت عرض کردم، صبر امام (رضوان اللَّه علیه) شبیه صبر امام حسین (علیه الصّلاة والسلام) است؛ استقامت و ایستادگی بر ادامه یک راه و کار خود را ادامه دادن و عقب نزدن. صبر امام حسین، اسلام را در طول تاریخ تا امروز بیمه کرده است. واقعاً اگر امام حسین آن صبر تاریخی را در کربلا و قُبیل کربلا و مقدمات حادثه عاشورا نمی‏کردند، بلاشک با گذشت یک قرن، حتّی از نام اسلام هم اثری نمی‏ماند؛ اما امام حسین به برکت صبر، دین را زنده کردند؛ این صبر ِآسانی نبود. صبر فقط این نیست که انسان را زیر شکنجه بیندازند یا فرزندان انسان را جلوی انسان شکنجه کنند یا بکشند و انسان ایستادگی کند ـ البته این مرحله مهمی از صبر است ـ اما از این مهم‌تر این است که انسان را با وسوسه‏ها و اظهاراتی که علی‏الظاهر ممکن است در نظر بعضی منطقی بیاید، از ادامه این راه باز بدارند؛ همان کاری که با امام حسین می‏کردند: آقا! شما کجا دارید می‏روید؟ خود را در معرض خطر قرار می‏دهید؛ خانواده خود را در معرض خطر قرار می‏دهید؛ دشمن را جری می‏کنید؛ دست آن‌ها را به خون خود باز می‏کنید. هر کس رسید، خواست امام حسین را در مقابل این محظور اخلاقی قرار دهد که شما با این اقدام خود، دارید جان عده‏ای را به خطر می‏اندازید و دشمن را مسلط‌تر می‏کنید و این‌ها را وادار می‏کنید تا به خون شما دست بیالایند. این یک نقطه خیلی مهم و تردید آور است.

این یک جنگ روشن و واضح نیست که آدم بگوید من می‏روم تا کشته شوم؛ نه، این محاذیر دنبالش هست. ممکن بود برای امام حسین این معنا مطرح باشد یا مطرح کنند که آقا! شما اگر کشته شوید، شیعیان شما را در کوفه قتل عام می‏کنند و پدر همه را در می‏آورند؛ شما باید زنده بمانید و ملجأ باشید. شما پسر پیغمبرید؛ با حفظ حیات خود، جان عده‏ای را حفظ کنید.

در مورد امام (رضوان اللَّه علیه) عیناً همین معنا تکرار شد. بنده فراموش نمی‏کنم، بعد از واقعه پانزده خرداد که امام را دستگیر کردند و آن حادثه عظیم و خونین اتفاق افتاد، یکی از بزرگان معروف و از شخصیت‌های برجسته به من گفت آیا این کار درست است. در این مملکت، این همه جوان وجود دارد که غالباً فاسدند. در بین این‌ها، بهترینشان متدینین‏اند. در بین متدینین هم بهترینشان کسانی هستند که در این قضایا به خیابان می‏آیند. فلانی با این حرکت، بهترین‌ها را دم چَک دشمن داد و خونشان بر زمین ریخته شد! این یک منطق است؛ کسی که بتواند بر این منطق فائق بیاید و در مقابل این منطق متزلزل کننده صبر کند، صبر عظیمی کرده است؛ این صبر امام حسینی است که امام آن را داشت.

در قضیه جنگ و در قضایای گوناگون کشور، این صبر تکرار شد و امام ایستاد. همین صبر بود که این عظمت را به وجود آورد و این خیمه را سر پا کرد؛ همین حادثه‏ای که حضرت آقای مشکینی به حق فرمودند باید شب و روز بر آن شکر کرد؛ یعنی پرچم اسلام و حاکمیت اسلام در خارج تحقق و تجسم پیدا کرد؛ آیا این چیز کوچکی است؟ صبر امام (رضوان اللَّه علیه) و صبر ملت و نخبگان جامعه همراه امام بود که ما را پیروز کرد."[2] 


بعد نوشت:

____________________

"در شروع مبارزات اسلامى اگر مى‏خواستى بگویى شاه خائن است، بلافاصله جواب مى‏شنیدى که شاه شیعه است! عده‏اى مقدس نماى واپس‌گرا همه چیز را حرام مى‏دانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آن‌ها قد علم کند. خون دلى که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی‌های دیگران نخورده است.

…اوضاع مثل امروز نبود، هرکس صد در صد معتقد به مبارزه نبود زیر فشارها و تهدیدهاى مقدس نماها از میدان به در مى‏رفت؛ ترویج تفکر «شاه سایه خداست» و یا با گوشت و پوست نمى‏توان در مقابل توپ و تانک ایستاد و اینکه ما مکلف به جهاد و مبارزه نیستیم و یا جواب خون مقتولین را چه کسى مى‏دهد و از همه شکننده‏تر، شعار گمراه کننده حکومت قبل از ظهور امام زمان- علیه‌السلام- باطل است و هزاران «إن قُلت» دیگر، مشکلات بزرگ و جان‌فرسایی بودند که نمى‏شد با نصیحت و مبارزه منفى و تبلیغات جلوى آن‌ها را گرفت؛ تنها راه حل، مبارزه و ایثار خون بود که خداوند وسیله‏اش را آماده نمود."[3]

نمی دونم چرا از دیشب تا حالا نمی تونم از فکر این عبارات امام(ره) خارج بشم.

 

پی نوشت:

________________________

1- "من یک بار در یک صحبتى، صبر امام حسین (علیه السّلام) را تشریح کردم. صبرش فقط این نبود که بر تشنگى صبر کند، بر کشته شدن یاران صبر کند؛ اینها صبرِ آسان است. صبرِ سخت‌تر این است که دیگران، افراد صاحب نفوذ، افراد آگاه، افراد محترم هى بگویند آقا نکنید، این کار غلط است، این کار خطرناک است. هى ایجاد تردید کنند. کى‌ها؟ افرادى مثل عبدالله جعفر، عبدالله زبیر، عبدالله عباس؛ این شخصیتهاى برجسته‌ى بزرگ آن روز دنیا، آقازاده‌هاى مهم اسلام، اینها هى بگویند نکن این کار را. هر که باشد، اگر چنانچه آن عزم و آن اراده و آن ثبات در او نباشد، با خودش فکر میکند که من دیگر تکلیفى ندارم، اینها که دارند اینجورى میگویند، دنیا هم که دارد آنجورى حرکت میکند، بگوئیم و بگذریم. آن که در مقابل این اظهارات، در واقع وسوسه‌ها، تردیدافکنى‌ها، راه شرعى درست‌کردن‌ها بایستد و دلش نلرزد و قدم در این راه بگذارد، او همان کسى است که میتواند این تحول عظیم را به وجود بیاورد. و امام بزرگوار ما در این جهت تشبّه کردند و اقتفاء کردند به سید و سالار شهیدان،. این پاسدارىِ امام حسین است."

2-بیانات مقام معظم رهبری در دیدار خبرگان 23/12/80

3- صحیفه امام(ره) ج 21 ص 279-280

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۰ ، ۲۳:۲۲
سبحان صداقتی
next