کاشف

یادداشت

۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۰ ثبت شده است

 
 
 
 
 
جاده مانده است و من و این سر باقی مانده
رمقی نیست در این پیکر باقی مانده

نخل ها بی سر و شط از گل و باران خالیست
هیچ کس نیست در این سنگر باقی مانده

توئی آن آتش سوزنده ی خاموش شده
منم این سردی خاکستر باقی مانده

گرچه دست و دل و چشمم همه آوار شده
باز شرمنده ام از این سر باقی مانده

روز و شب گرم عزاداری شب بوهاییم
من و این باغچه ی پرپر باقی مانده

شعر طولانی فریاد تو کوتاه شده است
در همین اسب و همین خنجر باقی مانده

پیش کش باد به یک رنگی ات ای پاک ترین
آخرین بیت در این دفتر باقی مانده

تا ابد مردترین باش و علمدار بمان
با توام ای یل نام آور باقی مانده
 
 
شعر: سعید بیابانکی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۰ ، ۰۰:۳۱
سبحان صداقتی
next