اگر شما هم در جایی مثل کوت عبدالله اهواز، بخشی از دوره ی دانشجویی تان را گذرانده باشید از شنیدن مثالی که آقای رئیس جمهور1 در گفتگوی زنده شنبه شب با مردم بیان کردند خیلی تعجب نمی کردید. برای لمس فقر موجود در بخشی از طبقات جامعه نیاز نیست به مناطق خیلی دوردست سفر کنیم؛ همین نزدیکیها، در همسایگی خودمان هم کسانی هستند که گرسنه سر بر بالین می گذارند و شاید روزها و ماهها رنگ و بوی خیلی از مواد غذایی روزمره ی ما را احساس نمی کنند.
کوت عبدالله منطقه ایست در انتهایی ترین نقطه ی شهر اهواز. منطقه ای با جمعیت انبوه که فقر شدید فرهنگی واقتصادی چهره ی نابسامان آن را بسیار زشت تر از آنچه هست می نمایاند.
می نویسم فقر و شما هم می خوانید فقر! اما باید مدتی آنجا زندگی کرده باشید تا معنای فقر را با تمام وجودتان لمس کنید. این فقر عریان، آنقدر دردآور بود که عده ای از بچه های دانشکده نفت اهواز را دور هم جمع کرده بود که با استفاده مشترک از یک سهمیه غذای روزانه، سهمیه ی دیگر را برای تقسیم در بین خانوارهای مستضعف تر کوت کنار بگذارند.
در این بین گروهی، مسئول شناسایی خانواده های مستحق تر، عده ای مسئول جمع آوری غذاها، گروهی مسئول تقسیم غذاهای گردآوری شده به بسته های قابل توزیع و جمعی دیگر مسئول رساندن شبانه این بسته ها به در خانه های خانواده های محروم بودند.
در چند شبی که با دوستان گروه توزیع به در این خانه ها می رفتم؛ طعم فقر را تلخ تر و تنفرآورتر از همیشه یافتم. با اینکه برای توزیع بسته ها ساعات پایانی شب انتخاب شده بود اما باز هم بعضی از خانواده های اطراف که اوضاع آنها هم خیلی بهتر از خانواده های شناسایی شده بچه ها نبود به در خانه هایشان آمده و دست به دامان توزیع کنندگان می شدند. جالب آنجاست که سرانه ی کمکهای دریافتی بعضی از این خانوارها از نهادهای حمایتی به سی هزار تومان هم نمی رسید. یادم نمی رود که در یکی از آن شبهای بارانی که کفشهایم از چسبندگی گل و لای کوچه پس کوچه های خاکی کوت مدام از پایم خارج می شد؛ خانم سالخورده ای خودش را به بچه ها رساند و ملتمسانه می گفت:" اگه می تونید یک بسته چایی برای ما بیاورید، ما چندین ماهه که توان خرید حتی یک بسته چایی را هم نداریم"...
اینها را گفتم که بگویم که برای آنهایی که چهره ی زشت فقر را دیده باشند هر گونه هرز روی بیت المال مسلمین تیری است که در قلبشان فرو می رود. به نظر بنده یکی از هرز رویهای عیان بیت المال همین لیگ پرطمطراق درون تهی لیگ حرف ای فوتبال ماست. (همینجا بگم که خود من از علاقه مندان شدید فوتبال بخصوص از رنگ قرمزش هستم اما این تحلیل ربطی به علاقه ی شخصی بنده نداره). همین چند هفته ی پیش بود که یکی از فوتبالیستهای ایرانی شاغل در لالیگای اسپانیا در برنامه ی نود می گفت یک دلخوری از عادل فردوسی پور داره که اون هم ناشی از انتقاد آقای فردوسی پور از دستمزد بالای بازیکنان لیگ حرفه ای ایرانه! و بعد با جسارتی مثال زدنی ادامه می داد که این دستمزدها در مقایسه با دستمزد بازیکنان لیگهای معتبر اروپایی اصلاً رقمی به حساب نمیاد و تأکید می کرد که هر مقدار که این بازیکنان می گیرند حق زحماتشونه و نوش جونشون!! بعد از شنیدن این عبارات بود که جرقه ی نوشتن این مطلب در ذهنم زده شد.
با یک حساب سرانگشتی و بدون نیاز به دست یابی به اطلاعات محرمانه ی باشگاهها هم میشه تخمین زد که گردش مالی لیگ برتر ایران بالغ بر چند صد میلیارد تومانه!!! از طرف دیگه وقتی کل تعداد نفرات درون دایره این لیگ برتر را به شماره دربیاوریم و این حجم سرمایه را بر تعداد نفرات حاضر تقسیم کنیم رقمی معادل چند صد میلیون تومان می شود. یعنی سرانه هزینه ی هر فرد شاغل در تیمهای لیگ برتری بالغ بر چند صد میلیون تومان می شود. اما مهمترین سئوال اینجاست که این هزینه های سنگین مالی از کجا تأمین می شود؟؟ آیا جز از جیب بیت المال مسلمین!؟ بازیکنی یا با عقد قراردادی چند صد میلیونی از باشگاه X به باشگاه Y منتقل می شود. سال بعد همان بازیکن با عقد قراردادی بیش از قراداد چند صد میلیونی گذشته به باشگاه Z می رود. اینکه در این تعویض باشگاه ها و دریافت دستمزدهای کلان پول به حساب چه کسانی می رود آنقدر مهم نیست. مهم آنست که این پول از جیب بیت المال مسلمین به حساب این افراد منتقل می شود. به نظر شما آیا ناعادلانه تر از این هم می توان بیت المال مسلمین را به حراج گذاشت!؟
یک اصل بسیار ابتدایی و ساده در اقتصاد و بطور کلی در همه ی امور زندگی وجود داره به نام اصل هزینه – فایده. یعنی در واقع برای انجام هر هزینه ای باید به فایده ی به دست آمده از آن هزینه کرد اندیدشید و محاسبه کرد که از آن هزینه چه فایده ای به دست خواهد آمد!؟
واقعاً ما می خواهیم از فوتبال حرفه ای به کدام هدف عالیه ای دست پیدا کنیم که برای دستیابی به آن، چنین هزینه هنگفتی بپردازیم!
به راستی چند درصد از مردمی که صاحبان اصلی بیت المال هستند راضی به پرداخت چنین هزینه ای برای چنین مسئله ای هستند؟ به نظر شما اون نوجوان بدون کفشی که سقف کلاسشان در حال ویران شدن بر سرشان بود می تونست تعداد صفرهای ششصد میلیون تومان اختلاف نظر سرمربی سابق تیم ملی با فدراسیون فوتبال را بشماره؟ فکر می کنید اون فردی که چندین سال بود که میوه ای نخورده بود می دونه که یک میلیارد تومان چقدر پوله که فلان باشگاه به فلان بازیکن داده که از بهمان باشگاه بیاد براشون پاس گل بده!؟ سهم مستضعفین کوت عبدالله و کوتهای دیگر از هشتصد میلیون تومانی که فلان بازیکن برای ماندن در باشگاه سابقش دریافت کرده است چقدره!!؟...
به راستی تا کی ، با چه هزینه ای و از کدام جیب می خواهیم جنازه ای به نام فوتبال حرفه ای را بر دوش مردم حمل کنیم.
حال نوشت 920615:
_____________________
با اینکه بعد از زمان فارغ التحصیلی تاکنون بازدید دوباره ای از کوت عبدالله نداشته ام اما از دوستان شنیده ام که در دولتهای نهم و دهم فعالیتهای عمرانی قابل توجهی برای زدودن چهره فقر از این منطقه برداشته شده اما چه کنیم با فقر فرهنگی که هم عمیق تر است و هم صعب العلاج تر!
پی نوشت:
_____________________
1- گفتگوی تلویزیونی دکتر احمدی نژاد جهت اعلام آغاز طرح هدفمندی یارانه ها