کاشف

یادداشت

۵ مطلب در مرداد ۱۳۸۹ ثبت شده است

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۸۹ ، ۱۵:۵۱
سبحان صداقتی

بهار قرآن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۸۹ ، ۱۵:۲۷
سبحان صداقتی

امروز تهران بودم. بعد از انجام کارهام یه سری رفتم دفتر کانون رهپویان غدیر برای عرض خدا قوت و خسته نباشید به بچه های کانون. بچه هایی که اونجا فعالند روحیه ای دارند که در این دوره زمونه کیمیاست. معجونی از عشق، خلوص، تعهد و نشاط انقلابی.

وقتی وارد دفتر شدم چشمم افتاد به لمینتی در گوشه ی دفتر که برای معرفی دوره ی ودیعه الهی تهیه شده بود. جملاتی که در ذیل لمینت چاپ شده بود عجیب دلنوازی می کرد و خستگی را از تنم به در آورد:

" اکنون، این مائیم و امانت او. دست بیعت از آستین اخلاص بر‌آریم و در کف فرزند و برادرش و تلمیذ مدرسه‌اش بگذاریم که اگر بعد از رحلت رسول‌الله ظهر حکومت اسلام به غروب خونین شهادت حسین‌ابن‌علی‌(ع) و « شب بی قمر غیبت» انجامید،

این بار امام فرصت یافت تا وثیقه حکومت را به معتمدین خویش بسپارد.

و این خود نشانه‌ای است که بر اینکه این بار خداوند اراده کرده است تا حزب ا... و مستضعفین را به امامت و وراثت زمین برساند. "                

سید شهیدان اهل قلم

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۸۹ ، ۲۳:۵۹
سبحان صداقتی

وقتی سخنران، تریبون جشن نیمه ی شعبان را ترک می کرد؛ او هنوز غرق در فکر بود و عرق شرم بر پیشانیش هویدا. زمان بیرون آمدن از جشن هنوز در فکر ماجرایی بود که در سخنرانی شنیده بود. با خودش می گفت چطور ممکنه کسی با فکری انحرافی و عقایدی سطحی و مبتذل اونقدر نسبت به عقیده و مرامش احساس تعهد می کنه که از هر فرصتی برای تبلیغ اعتقاداتش استفاده کنه و اون وقت ما!!!؟ همون جا با خودش عهد کرد که برای نیمه شعبان سال بعد دست روی دست نگذاره و برای تبلیغ نام و یاد امام زمان(عج) قدمی برداره.

هر چه به موسم وفای به عهدش نزدیکتر می شد هیجان و اضطرابش هم فزونی می گرفت.

بعد از چند جلسه مشورت با دوستانش تصیم گرفت از همون شیوه ی مخالفین حضرت(عج) که در سخنرانی نیمه شعبان گذشته شنیده بود استفاده کنه.

مطالبی را که در نظر داشت بیان کنه مرور کرد و از خونه زد بیرون.

سوار تاکسی شد. نگاهی به مسافران داخل تاکسی انداخت؛ فضا به نظرش مساعد رسید. به دنبال بهانه ای می گشت که چشمش افتاد به صندوقی پاکتی که روش نوشته بود " کمک به بیماران سرطانی".

رو به سمت راننده کرد و گفت: آقای راننده! این صندوق برای کجاست؟

- برای همین گروههای غیرانتفاعی که به دنبال رفع مشکلات این بندگان خدا (سرطانیها) هستند.

دست تو جیبش کرد و یک اسکناس پونصدی درآورد و انداخت تو صندوق.

راننده گفت: خدا خیرت بده جوون. خدا قبول کنه!

- ان شاء الله! اما می دونید چیه!؟ خیلی وقتها هست که با یک تیر می تونیم چند تا نشون بزنیم.

- منظورت چیه؟

- منظورم اینه که مثلاً با همین پولی که به صندوق می ریزیم می تونیم چند تا هدف دیگه را هم نشونه بگیریم. مثلاً اگه نیت کنیم که این صدقه را به نیت سلامتی امام زمان(عج) بیندازیم هم به حضرت(عج) ابراز ارادت کردیم هم اینکه به بیماران سرطانی کمک کردیم. تازه می تونیم ثواب همین صدقه را هم به حضرت(عج) هدیه کنیم. این کار ما باعث میشه تا هم صدقه مون قبول بشه همین که حضرت دست مارا بیشتر بگیرند. شما که می دونید که اهل بیت ما چقدر کریم و بزرگوارند و کوچکترین محبت مردم را با چه هدایا و پذیرایی هایی جبران می کردند!؟

یک لحظه از آینه ی جلوی ماشین نگاهی به مسافرهای صندلی عقب انداخت. از نگاههاشون معلوم بود که حسابی جذب مکالمه ی او و راننده شده بودند.

موقعیت را که اینطور دید؛ نفس عمیقی کشید وبا اعتماد به نفس بیشتری ادامه داد؛ ما خیلی غافلیم، حاج آقا! می دونید چقدر روایات درباره ی دعا برای تعجیل فرج امام زمان وارد شده!؟ این روایت رو حتماً  شنیدید که "و أکثروا الدعا بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم". برای فرج زیاد دعا کنید که فرج شما در آن است.

همین طور گرم صحبت شده بود که ناگهان تاکسی متوقف شد. با تعجب نگاهی به جلو انداخت؛ تازه متوجه شد که به چراغ قرمز رسیده اند و ایستگاه بعدی باید پیاده بشه. یکی از مسافرها از فرصت استفاده کرد و از ماشین پیاده شد.

دوباره با همون حرارت ادامه داد؛ آخه چرا ما اینقدر غافلیم!؟ دیگه چقدر باید ظلم و ستم تو این دنیا زیاد بشه! این همه در مناسبتهای مختلف به ما سفارش شده دعای ندبه بخونیم. تا الان از خودمون پرسیدیم چرا!؟

یکی از مسافرها جواب داد برای اینکه یادمون نره امام زمان(عج) چشم به راهمونه.

- آفرین.

راننده که تا اینجا با دقت به صحبتهاش گوش داده بود؛ عینکش را روی صورتش جابجا کرد و گفت: خدا خیرت بده جوون!

همه ی اینها که گفتی پسرم؛ درست و متین. اینها همه شون کارهای خیلی خوب و لازمیه اما به نظر من کافی نیست.

این خیلی خوبه که برای سلامتی حضرت(عج) صدقه بدیم. خیلی عالیه که برای تعجیل ظهور دعاکنیم. خیلی بجاست ثواب کارهای خیرمون را به ایشون هدیه بدیم. اما برای ظهور حضرت اینها کافی نیست. اصلاً ظهور برای اینها به تأخیر نیفتاده.

یکی از مسافرها پرسید: میشه بگید پس برا چی ظهور اتفاق نمیفته!؟

- برای ظهور حضرت مردم باید گوش به فرمان باشند. مگه نشنیدی که مردم کوفه خودشون کرور کرور نامه نوشتند و از امام حسین(ع) دعوت کردند!؟ اما آخرش چی شد!؟

اون از نایبش – حضرت مسلم- که تنهاش گذاشتند و اجازه دادند در غربت محض به شهادت برسه. اون هم از خود امام حسین(ع) که سر نوه ی پیغمبر را بر نیزه کردند.

فرض کن خدا این دعاهای ناقابل ما را هم مستجاب کرد و ظهور اتفاق افتاد. چه تضمینی وجود داره که همین ماهایی که با دعاهامون از امام زمان(عج) دعوت کردیم مقابل فرامینش نایستیم !!؟ چه تضمینی وجود داره که تا آخر خط پای رکابش بایستیم!!؟

به آیینه نگاهی انداخت؛ بقیه مسافرها هم مثل خودش از صحبتها و تحلیل راننده متعجب مانده بودند.

از تاکسی که پیاده می شد؛ یاد این جمله از خواجه نصیرالدین طوسی افتاد که چند روز پیش در یکی از سایتها خوانده بود:

« أما سبب غیبته فلا یجوز أن یکون من الله سبحانه و لا منه کما عرفت فیکون معی المکلفین، و هو الخوف الغالب و عدم التمکین و الظهوریجب عندزوال السبب».

 «غیبت حضرت مهدى(ع) نه از خداى سبحان است و نه از آن حضرت، پس از مکلفین و مردم است، و آن غلبه خوف و تمکین نداشتن مردم از امام است، موقعیکه سبب غیبت زایل گردد ظهور واقع مى شود».

 

اللهم عجل لولیک الفرج

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۸۹ ، ۱۴:۵۲
سبحان صداقتی

چند روز پیش داشتم برای شرکت در آزمون ورودی "دوره مطالعاتی آسیب شناسی انقلاب اسلامی" کتاب "رستاخیز شگفت انگیز" را می خوندم. این کتاب در واقع متن پیام امام خامنه ای(روحی فداه) است به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى(ره). و چه زیباست بازخوانی  و تأمل در این پیام، بعد از گذشت 20 سال! بار اولی که این پیام را خوندم آنچنان بر دلم نشست که متوجه نشدم که کی به پایان آن رسیدم و در واقع، آن پایان، آغازی است بر مسیری نورانی. ان شاءالله!

چندی پیش در مطلبی با عنوان "اوجب واجبات" با استفاده از بیانات امام خامنه ای(روحی فداه) در خطبه های نماز جمعه 14 خرداد 89 از اسلام ناب و اسلام آمریکایی نوشته بودم. و حالا بشنوید از اسلام خمینی به روایت خامنه ای:

طبیعت اسلام ناب، طبیعتى پُرجاذبه است و دلهایى را که آلوده‌ى غرض‌ورزى و کینه‌توزى نباشد، به خود جلب مى‌کند و این همان است که انقلاب ما و امام ما، دوباره در جهان مطرح کردند و بر دلها و چشمهاى نیازمند و جستجوگر عرضه داشتند. در مدرسه‌ى انقلاب که امام ما بنیان گذارد، بساط اسلام سفیانى و مروانى، اسلام مراسم و مناسک میان‌تهى، اسلام در خدمت زر و زور و خلاصه اسلام آلت دست قدرتها و آفت جان ملتها برچیده شده و اسلام قرآنى و محمّدى(صلّى‌اللَّه علیه‌واله‌وسلّم)، اسلام عقیده و جهاد، اسلام خصم ظالم و عون مظلوم، اسلام ستیزنده با فرعونها و قارونها و خلاصه، اسلام کوبنده‌ى جباران و برپاکننده‌ى حکومت مستضعفان، سربرکشیده است.

در انقلاب اسلامى،

اسلام کتاب و سنت، جایگزین اسلام خرافه و بدعت؛

   اسلام جهاد و شهادت، جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت؛

      اسلام تعبد و تعقل، جایگزین اسلام التقاط و جهالت؛

         اسلام دنیا و آخرت، جایگزین اسلام دنیاپرستى یا رهبانیت؛

             اسلام علم و معرفت، جایگزین اسلام تحجر و غفلت؛

                اسلام دیانت و سیاست، جایگزین اسلام بى‌بندوبارى و بى‌تفاوتى؛

                    اسلام قیام و عمل، جایگزین اسلام بى‌حالى و افسردگى؛

                        اسلام فرد و جامعه، جایگزین اسلام تشریفاتى و بى‌خاصیت؛

                             اسلام نجاتبخش محرومین، جایگزین اسلام بازیچه‌ى دست قدرتها؛

و خلاصه اسلام ناب محمّدى(صلّى‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم)، جایگزین اسلام امریکایى گردید.[۱]

 

پی نوشت:

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

۱-پیام امام خامنه ای(حفظه الله) به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى(ره)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۸۹ ، ۱۲:۵۹
سبحان صداقتی
next