کاشف

یادداشت

۳ مطلب در مهر ۱۳۸۸ ثبت شده است

اینجا کوفه است...

خبر رسیده که سپاه معاویه آماده نبرد با کوفیان گشته است.

علی (علیه السلام) بر فراز منبر می رود.

هنوز چند جمله ای بر زبان علی (علیه السلام) جاری نگشته است که چهره ها دگرگون می شود و همهمه در بین جمعیت آغاز می شود:

اَه... دوباره جنگ... دوباره جهاد. دوباره قرار است در کدامین جبهه حاضر شویم!!؟ از این همه جنگ و درگیری خسته شدیم...

اما...

دیگر علی (علیه السلام) هم از این قوم، خسته و دلگیر است، دیگر کاسه ی صبر کوه صبر هم لبریز گشته و ناچار اینچنین بر سر کوفیان فریاد بر می آورد که:

" اى  مرد نمایان نامرد اى کودک صفتان بى خرد که عقل‏هاى شما به عروسان پرده نشین شباهت دارد چقدر دوست داشتم که شما را هرگز نمى‏دیدم و هرگز نمى‏شناختم شناسایى شما-  سوگند به خدا-  که جز پشیمانى حاصلى نداشت، و اندوهى غم بار سر انجام آن شد. خدا شما را بکشد که دل من از دست شما پر خون، و سینه‏ام از خشم شما مالامال است کاسه‏هاى غم و اندوه را، جرعه جرعه به من نوشاندید، و با نافرمانى و ذلّت پذیرى، رأى و تدبیر مرا تباه کردید."

...

14 قرن گشته است؛

اینجا شمال ایران است و دیار طبرستان.

چند روزیست که لشکریان فتنه، میدانی جدید برای مبارزه گشوده اند.

علی بر فراز منبر رفته است.

ریزش باران شدت می گیرد. اما بر شور و هیجان مردم افزوده می شود. علی می گوید:

"ما تا کی باید شما را زیر باران نگه داریم!"

چهره ها دگرگون می شود و همهمه ای در جمعیت می پیچد؛ پاسخ مردم، بغض علی را می گشاید که:

باران رحمت آمد                                          رهبر ما خوش آمد

براستی اگر علی (علیه السلام) هم در بین این چنین مردمی می زیست؛ آیا باز هم مسیر تاریخ این گونه طی می گردید؟؟؟

گفت: چترها را باید بست، زیر باران باید رفت...

باران

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۸۸ ، ۱۸:۳۲
سبحان صداقتی

پسرک اروپایی از شدت خوشحالی اونچنان سریع مسافت بین کافی نت تا خونه شون رو طی کرد؛ که کم مونده بود تا طبق رابطه ی آینشتاین از ماده به انرژی تبدیل بشه.

زنگ خونه به صدا در اومد. مادر از پشت اِف اِف پرسید: کیه؟

پسرک اروپایی که حالا بعد از اون همه دویدن عرق شُرشُر از پیشونیش می چکید بدون اینکه منتظر بشه تا مادر در رو به روش باز کنه با خوشحالی جواب داد:

مامی! مامی! یه خبر مهم!!

مادر که سراسیمگی پسرکش حسابی او را هیجان زده کرده بود گفت: چیه پسرم!!؟ چه خبر شده!!؟

پسرک با سر آستین عرق پیشونیش رو پاک کرد، نفس عمیقی کشید و گفت:

اوه! مامی! از امروز دوباره می تونیم به خوردن پسته و خاویار ایرانی مشغول بشیم!!!

مادر هیجان زده پرسید:

واو! خدای من!! چی!!؟ یعنی دارم درست می شنوم!!؟

بعد در حالیکه گویا دوباره غم تمام وجودش رو در بر گرفته باشه گفت:

نه پسرم! ما نمی تونیم! مگه یادت نیست همه ی ما ملت اروپا و آمریکا برای حمایت از جنبش سبز ایران، کلیه محصولات ایرانی رو تحریم کردیم!!

پسرک که نفسش سر جاش اومده بود؛ با همون هیجان اولیه گفت:

اوه! مامی! نه!!!!!!! دیگه تحریم تموم شد!!

مادر که دیگه حسابی کلافه شده بود پرسید:

یعنی چی که تحریم دیگه تموم شد!؟ میشه بگی چرا!؟؟

پسرک که حالا در خودش احساس غرور می کرد گفت:

مامی! همین چند دقیقه پیش آخرین بیانیه ی پرزیدنت" اِم- اِم" رو در اینترنت خوندم. ایشون برای ملتهای جهان پیام داده اند و گفته اند:

"با سپاسگزاری از حمایت ملت های دیگر ظرف این چندماه از آنها می خواهم دیگر در هیچ تحریمی علیه ایران شرکت نکنند.»!

شنیدی مامی!؟ شنیدی!!؟ دیگه تحریم بی تحریم!!!

اما برخلاف انتظار پسرک اروپایی، دیگه هیچ صدایی از مادر به گوشش نرسید.

با عجله به درون خونه دوید! همین که در رو باز کرد، متعجبانه سر جاش خشکش زد!!

مادر از شدت خوشحالی کنار اِف اِف بیهوش و نقش بر زمین شده بود!             

 

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۸۸ ، ۰۱:۱۴
سبحان صداقتی

عبارت " والله،هی (اسرائیل ) اوهن من بیت العنکبوت  " رو آنچنان مؤمنانه بر زبان آورد که در همون لحظه در اعماق قلبم نشست.

و حالا این روزها، وقتی نخست وزیر رژیم صهیونیستی، عصبانی تر از همیشه، سران 180 کشور دنیا را به جرم عدم ترک نشست سازمان ملل به هنگام سخنرانی دکتر احمدی نژاد، این طور مورد خطاب قرار می ده که: " به کسانی که به حرف‌های این مرد (احمدی نژاد) گوش دادند به نمایندگی از ملت یهود می‌گویم، آیا شما خجالت نکشیدید؟ آیا هیچ لیاقتی در خود می‌بینید؟" و در ادامه مجبور میشه برای اثبات وقوع هولوکاست، استدلال کنه؛ سستی این لانه عنکبوت؛ حتی از چشم رسانه های صهیونیستی نیز پنهان نمی مونه:

"الوف بن " تحلیلگر سیاسی روزنامه صهیونیستی هاآرتص:

"صرف اینکه نتنانیاهو دلایلی برای اثبات هولوکاست مطرح کرد، نشان می‌دهد که در اینباره مشکلی وجود دارد.
وی با اشاره به اینکه بعد از 64 سال از مرگ هیتلر بحث درباره هولوکاست در تریبون سازمان ملل متحد انجام شد، نوشت که احمدی نژاد موفق شد در این باره تردید ایجاد کند و این اقدامی بسیار خطرناک است. "

هولوکاست

"گیدئون لیوی " روزنامه‌نگار هاآرتص:

"نتانیاهو با ارائه دلایل در مورد واقعیت هولوکاست ارزش آن را پایین آورد و اینگونه وانمود کرد که هولوکاست نیاز به اثبات دارد. وی با اشاره به اینکه این اولین باری بود که یک مقام اسرائیلی در این سطح دست به این اقدام می زد، گفت که اگر هولوکاست بعد از شصت سال نیاز به دلیل پیدا کند، ممکن است در جهان افرادی پیدا شوند و بگویند شاید منکران هولوکاست راست می‌گویند. "

"تام سیگف " تاریخ‌نویس و روزنامه‌نگار صهیونیست :

" مخالفان هولوکاست بلافاصله با این اقدام می گویند که این اسناد چیزی را ثابت نمی‌کند و در اینباره آن‌ها واقعا راست می‌گویند."

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۸۸ ، ۰۲:۰۴
سبحان صداقتی
next