کاشف

یادداشت

محاسبه و مبارزه

شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۳۱ ب.ظ


دکتر سعید جلیلی در ادامه جلسات تفسیر آیات سیاسی قرآن خود که با حضور جمعی از دانشجویان و طلاب برگزار می شود، این بار موضوع «محاسبه و مبارزه» را مورد بحث و بررسی قرار داده است.

بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدالله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.

عید سعید فطر را تبریک عرض می‌کنم و انشاءالله که طاعات همه شما عزیزان در ماه مبارک رمضان مورد قبول خداوند قرار گرفته باشد.

در جلسات قبل از ماه رمضان چند جلسه‌ای در این باره صحبت کردیم که اندیشه سیاسی یک مؤلفه‌ها و پایه‌هایی دارد که اگر نگاه شما در آن پایه‌ها مشخص نشده باشد نمی‌توانید در بحثهای بعدی، نظری را که شایسته آن اندیشه است بیان کنید.

شما باید نگاهتان را نسبت به هستی در آن پایه‌ها مشخص کنید. نگاهتان را نسبت به معرفت مشخص کنید. نسبت به انسان و فرجامی که هم انسان و هم هستی دارد باید مشخص کنید و اگر در این مباحث یک حرف مسنجم و قابل دفاعی داشته باشید، آن موقع می‌توانید حرفتان را در سایر مباحث مربوط به اندیشه سیاسی بیان کنید.

در همین راستا اگر به سخنرانی که مقام معظم رهبری در در ماه رمضان در جمع کارگزاران نظام داشتند توجه کرده باشید، می بینید که یک محور اساسی در سخنان ایشان این بود که در مقابله با دشمن محاسبه صحیح داشته باشیم؛ دچار اشتباه محاسباتی نشویم و اگر دشمن خواست در این مبارزه ما را دچار اشتباه محاسباتی بکند از آن پرهیز بکنیم.

این یک بحث بسیار مهم است. چون در یک مبارزه یکی از مهمترین مباحث محاسبه است. شما در هر مبارزه‌ای اگر یک محاسبه صحیح نداشته باشید، حتماً دچار خطا خواهید شد و احتمال این که بتوانید در آن مبارزه موفق بشوید خیلی کاهش پیدا خواهد کرد. به خصوص اگر دشمن شما بخواهد  از همه ابزار و وسائل استفاه بکند برای این که شما را به اشتباه بیندازد.

در محاسبه برای مبارزه دو وجه دارد. یکی طرف مقابل است و یکی طرف شما است. این که طرف مقابل چه نقاط قوت و چه نقاط ضعفی دارد. این که خود شما چه نقاط قوت و چه نقاط ضعفی می‌توانید داشـته باشید. باید از اینها یک محاسبه دقیق داشته باشید. اگر این محاسبه را نداشته باشید، طبیعی است که در مبارزه آن فرجام لازم را پیدا نمی‌کنید.

تلاش دشمن هم معمولاً در یک میدان مبارزه این است. تا جایی که می‌تواند نقاط قوت شما را بپوشاند، نقاط قوت شما را از چشم شما دور نگه دارد و از نقاط ضعف شما استفاده بکند و متقابلاً نقاط قوت خودش را به رخ بکشد و نقاط ضعف خودش را پنهان بکند که شما نتوانید متوجه آنها بشوید.

حالا عرض من این است که در این مسیر مبارزه که می‌گوییم باید محاسبه صحیح داشته باشیم، نگاه ما و اندیشه دینی ما چه راهنمایی‌هایی را برای ما دارد. چه رهنمودهایی به ما داشته که اگر شما می‌خواهید مبارزه‌ای داشته باشید دچار اشتباه محاسباتی نشوید.

یکی از بحثهای بسیار اساسی و مهم که در اندیشه سیاسی مطرح می‌شود این است که اگر مبارزه هست، مبحث و موضوع مبارزه هم مثل سایر موضوعات که قبلاً بحث کردیم، مثل موضوع دولت، مثل موضوع رابطه مردم با دولت، این نمی‌تواند جدا از آن مباحث پایه‌ باشد. آنها در این وضع دخل و تصرف دارند. یعنی اگر شما در موضوع هستی شناسی ندانید چه نگاهی دارید، حتماً در اینجا نمی‌توانید آن مسیر صحیح را دنبال کنید. همینطور در معرفت شناسی، فرجام شناسی، انسان شناسی و …


محاسبه و نگاه هستی شناسانه

اگر شما هستی را مثلاً اندازه این میز بگیرید، طبیعی است که محاسبات شما اندازه همین میز خواهد بود. مثلاً اگر به شما بگویند اینجا را یک نظافتی بکنید. اگر به شما بگویند محدوده کار شما در حد همین میز است. محاسباتی که شما برای نظافت این میز انجام می‌دهید در همین حد است. اگر این فراتر باشد و تا انتهای اتاق باشد، شما یک جور محاسبه می‌کنید. اگر تا انتهای ساختمان باشد یک جور، اگر تا انتهای شهر و انتهای کشور باشد یک جور دیگر محاسبه می‌کنید. این طور نیست که اگر دایره و گستره هستی کوچک و بزرگ شد بگوییم حالا محاسبات ما که فرق نمی‌کند چقدر باشد. نه. به تناسب آن دایره محاسباتی شما هم فرق می‌کند. اصلاً یک تفاوت اساسی از همین جا شروع می‌شود.

این تعبیری را که قرآن کریم دارد که “فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا” می‌گوید کسی است که دایره هستی را فقط در حد همین دنیا تعریف می‌کند. بعد هم بیان می‌فرماید، “ذَلِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ” یعنی فهم و علم او همین قدر است. محاسبه‌اش هم طبیعتاً در همین حد خواهد بود. اگر کسی کل هستی را همین حیات دنیا دانست، طبیعی است که محاسبات او در همین چارچوب خواهد بود. اگر حالا کسی گفت نه، من علاوه بر این دنیا به یک عالم دیگری هم قائل هستم. محاسبات این دوتا با هم فرق می‌کند. نمی‌توانیم بگوییم خیلی خب، این محاسبه که فرق نمی‌کند! چرا؛ خیلی متفاوت می‌شود.

لذا می‌بینید که یکی از بحثهای اساسی که قرآن به آن توجه می‌دهد که در محاسبات مورد توجه قرار بگیرد همین بحث است که فکر نکنید اگر آمدید و دارید محاسبه‌ای می‌کنید، این محاسبه شما بر اساس یک دایره محدود باشد. نه. این دایره خیلی وسیع است. بر همین مبنا است که می‌گوید شما با کسانی که این نگاه را ندارند متفاوت هستید.


محاسبه و نگاه فرجام شناسانه

تعبیری که خود قرآن دارد و به این موضوع تکیه می‌کند، دقیقاً روی همین محاسبه هم تأکید می‌کند. می‌فرماید این طوری محاسبه نکنید. “افحسبتم” آیا این گونه محاسبه می کنید که “أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ ” آیا چارچوب محاسباتی شما هم مثل بقیه این است که یک حیات دنیایی هست، پس بیاییم در همین چارچوب محاسبه بکنیم؟

نه. می‌گوید آیا شما این طوری حساب می‌کنید؟ این محاسبه غلط خواهد بود. ”أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ”. آن کسی که فکر می‌کند امتحانی نیست و آن دنیایی نیست، این برنامه خودش را یک جور می‌ریزد اما اگر کسی متفاوت فکر کرد نمی‌تواند مثل او محاسبه بکند. مثلاً دوتا دانش‌آموز که یکی بگوید آخرش اصلاً امتحانی نیست. شاید این یک جور درس بخواند. یکی بگوید نه. من فردا باید امتحان بدهم. اگر آن امتحان را رد نکنم اصلاً نمی‌توانم جلو بروم. در استفاده از وقتشان، برنامه‌ریزیشان و کاری که انجام می‌دهند، حتماً محاسبات این دوتا فرق می‌کند.

باز تعبیر قرآن این است که اگر شما می‌بینید کسی این گونه محاسبه می‌کنند به خاطر این است که مبانی اندیشه‌ و چارچوب اندیشه‌اش این طوری تعریف شده. باز تعبیری را که خود قرآن کریم دارد می فرماید“یَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ” او حساب می‌کند همین مال را داشت و وضعش خوب بود و با این جاودان است. چرا؟ چون گستره هستی او تا همین حد است. البته جوابش را هم می‌دهد. می‌گوید این اشتباه می‌کند و این نباید معیار شما بشود.

لذاست که می‌گوید شما حتی به مرگ و به کشته شدن با یک نگاه دیگر محاسبه می‌کنید. اصلاً ماهیت محاسباتت متفاوت می‌شود. یکی از مهمترین بحثها در مبارزه کشته شدن و مردن است. یکی از مهمترین چیزهایی که انسانها در مبارزه و رویارویی دارند همین حیات است. اگر کسی بگوید همه‌اش همین دنیا است. می‌گوید من مبارزه می‌کنم که اینجا را داشته باشم. حالا اگر از بین بروم که تمام شده. برای چه مبارزه بکنم؟

اما قرآن تأکید می‌کند که شما این گونه محاسبه نکنید. “وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا”. می‌گوید اگر می‌خواهید محاسبه کنید و دچار اشتباه محاسباتی نشوید، این کشته شدن در راه خدا را نباید از جنس یک مرگ معمولی بدانید. جای دیگر این را بیان می‌کند  “وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبیلِ اللّهِ ” اما به این اکتفا نمی کند که فقط نگو. می‌گوید حتی در محاسباتت این طور نیاور. “و لا تحسبن” هم نگویید و هم در محاسباتتان این گونه نیاورید!  باید این را در چارچوب محاسباتی‌ات بیاوری که اصلاً این دیگر از جنس مردن نیست.

عرضم این است که اگر مبانی و پایه‌های اندیشه شما یک تفاوتهای اساسی داشت، این در بسیاری از موضوعات تأثیر خودش را می‌گذارد. در محاسبات شما. باز تعبیر قرآن است که می‌گوید، “لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَّکُم بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ”. اگر شما با حساب مادی نگاه بکنید شاید یک چیزی برای شما شر باشد اما قرآن می‌گوید محاسبه این طوری نکن. چه بسا این برای شما خیر باشد. چرا؟ چون بر این مبنا نگاه نمی‌کنی.

لذا این که رهبر انقلاب در سخنرانی ماه رمضانشان تأکید می‌کنند که مواظب باشد در مسیر مبارزاتی دچار اشتباه محاسباتی نشوید، همین است که اگر شما تمایزهای مبنا و نگاه اساسی‌ات را با دیگران نداشته باشید و بخواهید بر اساس فرمول محاسباتی آنها عمل بکنید، دچار خطای محاسباتی می‌شوید.


محاسبه و نگاه انسان شناسانه

یکی از بحثهای اساسی انسان‌شناسی است؛ در نگاهی که به انسان وجود دارد. در این نگاه یکی از بحثهای اساسی این است که اصلاً نگاه اسلام به انسان فرق می‌کند با آن نگاهی که مثلاً در اندیشه لیبرالی و اندیشه مارکسیستی هست. اسلام برای انسان یک فرجامی قائل است که این فرجام نهایی اصلاً در جهان دیگری است. “افحسبتم انما خلقناکم عبثا”. یکی از محاسبات غلطی که ممکن است شکل بگیرد این است که خیال کنیم انسان بیهوده آفریده شده. جهان دیگری نیست. اگر توانست در همین دنیا به آن فرجام مورد نظرش برسد، نیک فرجام شده است. “و انکم الینا لا ترجعون”. این اصلاً قرار نیست که دیگر برگردد! این برای انسان یک جور مبنای محاسباتی می‌شود.

یکی از بحثهای مهم دیگر این است که انسان بداند تنها این نیست که دارد حساب بقیه را می‌رسد. قبل از همه خودش مورد حساب واقع خواهد شد. یعنی خود انسان مورد محاسبه واقع خواهد شد. این در آن مسیری که می‌خواهد انجام بدهد بسیار تأثیر دارد. حتی در محاسباتی که انجام می‌دهد. مثل حسابدار یک بانکی که درست  است دارد حساب می‌کند اما شب باید جواب بدهد که این حسابت را بر آن مبنا انجام دادی یا نه؟

لذاست که باز شما تعابیر فراوانی را در قرآن کریم مشاهده می‌کنید که این طور نیست که انسان بیهوده آفریده شده باشد یا عبث باشد یا این که رها شده باشد یا این که کسی او را نمی‌بیند. “ایحسب أن لم یره أحد” خود انسان تحت محاسبه است. تویی که می‌خواهی برای هر چیزی از جمله برای مبارزه حساب بکنی، باید این را بدانی که خودت تحت محاسبه هستی.

 

محاسبه و نگاه معرفت شناسانه

یکی از بحثهای دیگر این است که منابع معرفتی شما چقدر است؟ مثلا انسان بگوید یک حد معرفتی در حد فقط تجارب بشری دارد. یک وقت هم می‌گوید می‌تواند اضافه بر این هم باشد؛ عقل باشد، وحی باشد، همه اینها هم اضافه بشود. خب به همان نسبت امکان محاسباتی شما بیشتر می‌شود و صحیح‌تر می‌شود.

یکی از نکات دیگری که قرآن کریم باز به آن توجه می‌دهد این است که خیال نکنید اگر کسانی با این نگاهی که هستی را محدود دیدند و برای انسان این چیزها را قائل نبودند و به وحی قائل نبودند، محاسبات اینها محاسبات درستی خواهد بود. اگر این نگاه را داشته باشیم دچار خطا شده‌ایم. “أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ “. می‌گوید اگر حساب کنید که آنها درست تعقل می کنند، اتفاقاً محاسبات آنها چون“لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا. ذَلِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ“، اگر شما دیدید کسی خواست این گونه محاسبه بکند، اتفاقاً “إِنْ هُمْ إِلاَّ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ”؛ مثل یک حیوان که می‌گوید بخوریم و تمام بشود؛ محاسباتش در همین حد است.  می‌گوید اتفاقاً محاسبات این نه تنها صحیح نیست بلکه این قدر پست است. محاسباتش این قدر با آن محاسباتی که یک انسان در تراز اندیشه دینی باید داشته باشد فاصله دارد.

استفاده از ظرفیت وحی و آنچه که در قالب وحی و هدایت الهی و پیامبران آمده است، فرصت بزرگی برای محاسبات است. یک منبع بزرگ معرفتی است. الآن خیلی از کسانی که بعضاً مطالبی را بیان می‌کنند تعبیرشان این است که خرد خود ما کافی است. همان چیزی را که فکر می‌کنیم کافی است. ما می‌نشینیم و بر همین مبنا محاسبه می‌کنیم.

این تعبیری که بعضی‌ها می‌گویند دین را چه کار دارید که وارد این محاسبات می‌کنید. یا مثلاً می گویند اندیشه و کار سیاست خارجی باید ایدئولوژی‌زدایی بشود، یک بحث جدیدی نیست که بگوییم یک کسانی حالا به این بحث رسیده باشند. نه. این یک بحث قدیمی است. تعبیر خود قرآن است که “وإذا قیل لهم تعالوا إلى ما أنزل الله وإلى الرسول“، پاسخ آنها این است که نه. ما در محاسباتمان به این نیاز نداریم؛“قالوا حسبنا ما وجدنا”، می‌گویند برای محاسبات ما همان کافی است.  این نگاه آن زمان هم بوده و یک چیز جدیدی نیست که حالا خیال می‌کنند شاهکار کرده‌اند!

اینها آن چیزهایی است که می‌تواند ما را دچار اشتباه محاسباتی بکند. یعنی اگر شما در هر یک از اینها دچار انحراف و اشتباه در محاسبه بشوید، تمام محاسبه شما تا آخر دچار اخلال خواهد شد. لذا اگر گفته می‌شود یکی از پایه‌های اساسی در این مباحث محاسباتی باید وحی باشد، دین و منابع دینی باشد، برای این است که می‌خواهد شما دچار اشتباه محاسباتی نشوید.

قرآن می فرماید این هست که شما را کمک بکند. چون برخی از موضوعات و برخی از محاسبات هست که شاید شما نتوانید به آن برسید و دچار خطا بشوید. لذاست که شما می‌بینید قرآن تعابیر فراوانی دارد که بعضی وقتها شما در یک موضوعی در محاسبات خود چه بسا از همه کسانی که دارند این حرف را می‌زنند پیروی بکنید اما ممکن است این غلط باشد. چرا؟ چون مبنای آن صحیح نیست. “و ان تطع اکثر من فی الأرض یضلّوک عن سبیل الله”، چرا؟ چون “ان یتّبعون الّا الظّنّ”. می‌گوید چون آن کار بر مبنای یک علم و معرفت و یقین انجام نمی‌شود.

در جلسه قبل و در موضوع هدایت هم عرض کردیم که هدایت یک فرصت است نه یک محنت و سختی. یک فرصت است که کسی می‌آید و به این را به شما می‌گوید. حالا اگر در اینجا هم گفته می‌شود یک منبع معرفتی مثل وحی و دین می‌تواند بیاید و به محاسبات شما کمک بکند، این یک فرصت است که محاسبات شما دقیق و صحیح باشد و دچار خطا نشوید. اگر این نشود، شما بر اساس تجربه بشری یک محاسبه‌ای می‌کنید و می‌بینید به خطا خوردید.

چقدر از همین اندیشه‌های مختلف داشتیم. بر این اساس محاسبه کرده که ”حسبنا ما وجدنا”، گفته ما خودمان به یک جمع‌بندی رسیدیم. بعد می‌بینید که هفتاد سال محاسبات نیمی از دنیا این شد که بر مبنای مارکسیسم عمل بکنند. بعد از هفتاد سال می‌گویند نه! اشتباه بود. دوتا نسل و سه‌تا نسل از بین می‌رود و تمام فرصتهای آنها از دست می‌رود. بعد تازه رسیدند به این که اشتباه است. حالا یک چیز دیگر! بعد هفتاد سال یک اندیشه دیگر. بعد می‌فهمند که بله، لیبرالیسم هم اشتباه بوده. لذا از این روست که قرآن می فرماید استفاده از ظرفیت وحی برای شما فرصت است تا در محاسباتت و در آن مسیری که می‌خواهی دنبال کنی از آن استفاده بکنی.

 

اشتباه و بی فرجام بودن محاسبات غیردینی

این است که اگر شما این مبنا را انجام ندهید مثل کسی است که در سراب می‌رود. اگر چه کسی که دارد دنبال سراب می‌رود، در محاسباتش خیال می‌کند دارد درست عمل می‌کند. “والذین کفروا أعمالهم کسراب بقیعة یحسبه الظمآن ماء حتى إذا جاءه لم یجده شیئا”.  یعنی در محاسباتش خیال می‌کند واقعاً دارد دنبال آب می‌رود. خیال می‌کند این محاسبات درست است. چرا. چون مبنایش غلط بوده. حتی اگر به آن هم برسد، بعد تازه می‌بیند که خسران است.

این تعبیر قرآن را ملاحظه بفرمایید. “یحسبون انهم مهتدون”. محاسبات او این است که دارد خیلی هم خوب پیش می‌رود اما دچار خطا می‌شود. “الذین ضل سعیهم فی الحیاة الدنیا وهم یحسبون أنهم یحسنون”. این هفتاد سال دچار خطا و اشتباه محاسباتی می‌شود اما فکر می‌کرده که دارد خیلی خوب عمل می‌کند. یک دفعه می‌بیند اندیشه‌اش که هیچی، کشورش و همه چیزش مضمحل شد. در صورتی که هفتاد سال فکر می‌کرده که اندیشه مارکسیسم خوب است یا کسان دیگر.

شما فکر نکنید اگر یک بحثی می‌شود و کسی در محاسباتش با این مبانی غلط عمل می‌کند، لزوماً او فکر بکند که دارد غلط عمل می‌کند. یکی از اشتباهات محاسباتی که پرهیز داده می‌شود، این است که ما هم دچار این خطا نشویم. در مسیر محاسبه غلطی باشیم ولی خیال بکنیم که داریم درست عمل می‌کنیم.“یحسبون انهم یحسنون”.

این دفعه چهارم است که رژیم صهیونیستی به یک منطقه کوچک حمله می‌کند. با همه قدرتی که دارد می‌زند و می‌کشد. تمام قدرتهای دنیا هم پشتش می‌آیند و حمایت نظامی و حمایت سیاسی می‌کنند. الآن سی روز شده، هیچ قطعنامه‌ای هم صادر نمی‌شود. اما چرا رژیم صهیونیستی موفق نمی‌شود؟ چون“فأتاهم الله من حیث لم یحتسبوا”. حالا مؤلفه‌هایی دیگری را که آنها در محاسباتشان نمی‌گنجانند را عرض خواهیم کرد.


الزامات محاسبه صحیح دینی؛ محاسبه قدرت خداوند

آن چیزی که مبنای محاسبه ماست، این است که به آن منبع لایزال قدرت الهی وصل بشویم. “قل حسبی الله علیه یتوکل المتوکلون”. یعنی اگر شما در این مسیر حرکت کنید، قدرتی به اسم یاری خداوند می‌آید و در پشتیبانی شما قرار می‌گیرد که رهبر انقلاب هم در سخنرانی ماه رمضان در جمع مسئولان نظام به همین مساله اشاره فرمودند.

البته این طرفش را هم عرض بکنم که این به معنای این نیست که شما هیچ کاری نکنید و بگویید خداوند کمک می‌کند. مثل برخی از یاران برخی از پیامبران که این را بیان می‌کردند. ما اینجا نشستیم و تو برو بجنگ. نه! همه آنها به جای خودش. عرض ما این است که اضافه بر آن این هم هست.

مثلاً شما می‌بینید الان در غزه رژیم صهیونیستی هر آنچه دارد موشک و … به کار می‌برد، حالا او است که به دنبال آتش‌بس است. چرا؟ چون آن کسی که در برابرش است می‌گوید “حسبنا الله و نعم الوکیل”.خودش را به یک همچین قدرتی وصل کرده. این معادله را به هم می‌زند. دشمن از این نگران است. می‌گوید اگر این عامل در محاسبات بیاید من نمی‌توانم کاری پیش ببرم. می‌کشد و می‌کشد و می‌کشد ولی می بیند طرف مقابل می گوید ” ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا”. یعنی اصلا نگاهش به مرگ فرق می کند! این است که معادله را به می‌زند.

لذا خدا می‌گوید اگر شما این مدل محاسباتی و این سیستم محاسباتی را با این نگاه معرفت‌شناسانه، هستی‌شناسانه، انسان‌شناسانه و … داشته باشید، آن موقع برایتان دستاوردهایی حاصل می‌شود که مصداق این آیه است: “وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ”. یعنی حتی فراتر از محاسبات خود شما هم چیزهایی برایتان خواهد آمد.

 

محاسبه قدرت ایمان و مؤمنین

قدرت مؤمنین در این راستا معنی می‌شود. “فَإِنَّ حَسْبَکَ اللّهُ هُوَ الَّذِیَ أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ” اگر تو این چارچوب محاسباتی را بپذیری، این مبنا باشد، این یک منبع لایزال است. این کافی است. حالا طرف هر چقدر می‌خواهد جنگ‌افزار یا نرم‌افزار به کار ببرد. البته این الزاماتی هم دارد و باید آنها را انجام بدهی تا اینها شکل بگیرد که اولین آن خود ایمان است. همین باور است.

به همان درصد ایمان و باوری که دارید، این می‌تواند به سراغ شما بیاید. آن تعبیری را که می‌فرماید، “إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ” می‌گوید اگر شما بیست‌تا باشید می‌توانید بر دویست‌تا غلبه کنید. یعنی این قدرت می‌تواند ده برابر شکل بگیرد. البته می‌گوید اگر این به همان نسبت کم بشود، آن وقت یک به دو می‌شود. قویتر باشد، یک به ده می‌شود.


محاسبه وعده های الهی

یکی از بحثهایی اساسی دیگر این است که قرآن می‌گوید این گونه محاسبه نکنید که خداوند وعده خودش را انجام نمی‌دهد. “فَلاَ تَحْسَبَنَّ اللّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ”. چون ممکن است بعضی ها بگویند آخر چه شد؟ این چه محاسبه‌ای است که شما قرار دادید؟ ما را سر کار گذاشتید! این حرفها چیست؟ مردم دارند کشته می‌شوند مجروح می‌شوند و شما نشستید دارید این حرف را می‌زنید؟  این حرفها باز حرفهای جدیدی نیست. 

قرآن می فرماید دچار این اشتباه محاسباتی نشوید که حالا این وعده الهی چه شد؟ ما که ندیدیم! این حتماً شکل خواهد گرفت. چون داشتیم کسانی بخصوص در شرایط بحران همین بحثها را مطرح می‌کردند. وقتی که پیش می‌آمدند می‌گفتند “یظنون باللّه غیر الحق ظن الجاهلیة” مقاطعی پیش آمد. یک مدت فشار آمد و یک عده همین را گفتند. گفتند این چیزهایی که می‌گویند خداوند و "حسبنا الله نعم الوکیل"و اینها چی شد. 

مخصوصاً در شرایط بحران این بیشتر پیش می‌آید. این تعبیر را ببینید. اصلاً تعبیرش این است که “اِذْ جَاءُوکُم مِّن فَوْقِکُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنکُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ”. یک چیزی مثل شرایط الآن در غزه. از بالا، از زمین، از همه جا فشار می‌آید. بمباران، زمینی، دریایی و همه چیز.

“هنالک ابتلی المؤمنون و زلزلوا زلزالا شدیدا”. می‌گوید اینجا است که معلوم می‌شود آن وعده الهی را کی باور دارد که این نصر می‌آید یا نه. در محاسبات چه کسی می‌ایستد.

“إِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ” یعنی آنهایی که این ویروس را دارند و نمی‌توانند این سیستم محاسباتی را قبول بکنند، آن موقع این را بیان می‌کنند که “ما وعدنا اللّه و رسوله إلاّ غروراً”.

ممکن است آنها از درون خود این جامعه شروع به تشکیک در این محاسبات بکنند که آقا اینها چیست می‌گویید؟  ول کنید!

باز یک تعبیر قرآن این است که موقعی که خود جنگ و نبرد است اینها ساکت می‌شوند. می‌گوید از ترس انگار چشمشانشان می‌خواهد از حدقه در بیاید؛ آیه ۱۹ سوره احزاب “فاذا جاء الخوف رایتهم ینظرون الیک تدور اعینهم کالذی یغشی علیه من الموت” و وقتی که تمام می‌شود و همه چیز به خیر می‌گذرد، تازه زبانهای اینها دراز می‌شود؛ فاذا ذهب الخوف سلقوکم بالسنة حداد؛ شروع می‌کنند به بحث کردن. یعنی می‌خواهم بگویم بحثی نیست که تنها مربوط به موضوعات امروز باشد.

 

محاسبه عمل صالح؛ (مجاهده و صبر)

حالا  اگر ما می‌گوییم در مبارزه باید محاسبه صحیح باشد، آن چیست؟ مهمترین الزامات آن عمل است. این نیست که بدون عمل و بدون مجاهده همه اینها شد. بر همین مبنا است که یکی از بحثهای بسیار اساسی در محاسبات الهی این است که اولاً شما باید تلاش داشته باشید و آن اقدامهای لازم را انجام دهید؛ آیه ۱۴۲ سوره آل عمران “أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَعْلَمِ اللَّـهُ الَّذِینَ جَاهَدُوا مِنکُمْ وَیَعْلَمَ الصَّابِرِ‌ینَ”

 

محاسبه دقیق رفتارها

نکته دومی که در این محاسبات باید مورد توجه باشد این است که باید از رفتار خودت ارزیابی صحیح داشته باشی. این یک بحث کاملاً دقیق است و مثل هر محاسبه دیگری کوچکترین خطا ممکن است شما را دچار بزرگترین اشتباهات بکند.

تعبیر قرآن را ببینید. می‌گوید “إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِکُم مَّا لَیْسَ لَکُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَیِّنًا وَهُوَ عِندَ اللَّـهِ عَظِیمٌ ” (۱۵ نور). بعضی اوقات ممکن است یک موضوع در محاسبات شما کوچک به نظر برسد اما بسیار پر اهمیت باشد.

 

اشتباه یکی از اصحاب پیامبر در سیاست خارجی و ماجرای ستون توبه

در مسجد النبی در مدینه یک ستونی است به اسم ستون توبه. ماجرایش هم این است که یکی از اصحاب پیامبر خطایی مرتکب شد و بعد خدمت پیامبر آمد و توبه کرد. پیامبر گفتند نه. باید خدا جواب توبه ات را بدهد. اگر خدا پذیرفت آن موقع قبول است. آن فرد رفت و خودش را به آن ستون مسجد النبی بست. تا این که خداوند توبه او را پذیرفت. خطای او چه بود که یک همچین کاری انجام داد و پیامبر گفت این را دیگر باید خدا ببخشد؟ خطای او یک خطای مالی و اخلاقی و اقتصادی نبود، خطای او در سیاست خارجی بود.

به عنوان گفتگو و مذاکره یا یهودی های بنی قریظه رفته بود اما در حین مذاکره اشتباهی را انجام داده بود لذا وقتی که برگشت خودش گفت نکند این چیزی که من گفتم موجب بشود که آنها در موضع خودشان جدی بایستند و مقابله خودشان را در این مبارزه ادامه بدهند و جدی تر بشوند؟ یعنی این طور نیست که در این محاسبه‌ای که گفته می‌شود، بگوییم حسبنا الله و نعم الوکیل ولی در کنارش رفتار و عمل دقیق و صحیح نداشته باشیم بلکه عمل صالح می‌خواهد.


خطای محاسباتی در اتکاء به غیر خدا

یکی از خطاهای محاسباتی اتکا به غیر خداست. اگر گفته می‌شود شما اینجا باید اتکای به خداوند داشته باشید، اتکای به غیر او هم نباید داشته باشید.

“أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تُتْرَکُواْ وَلَمَّا یَعْلَمِ اللّهُ الَّذِینَ جَاهَدُواْ مِنکُمْ” اینگونه حساب نکنید که شما رها می‌شوید و آن کسانی که آمدند مجاهده کردند و این عمل صالح را مبنا قرار دادند “لم یتَّخِذُواْ مِن دُونِ اللّهِ وَلاَ رَسُولِهِ وَلاَ الْمُؤْمِنِینَ وَلِیجَةً”. و اتکای خودشان را به غیر از خدا و رسول و مؤمنین قرار ندادند با کسانی که  خواستند با اتکای به غیر خدا در محاسباتشان پیش بروند، فرق ندارند. می‌گوید این طور نیست که فکر کنید اینها یکی است. کسانی که اتکا خود را شیاطین قرار می دهند و لو گمان کنند که خیلی صحیح محاسبه کرده اند اما در اشتباه و گمراهی هستند؛”فَرِ‌یقًا حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلَالَةُ ۗ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِ اللَّـهِ وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ” (۳۰ اعراف).

 

یک خاطره از دیدار با مقامات مصر

یادم نمی رود در یکی از همین ملاقاتهایی که با معاون آقای مرسی  داشتم همان جا به ایشان این را بیان کردم. گفتم بالاخره الآن یک انقلابی در مصر شده. اگر شما بر این مبنا باشید موفق خواهید بود. یک اشتباه محاسباتی است که شما فکر کنید به جای این که با اسرائیل مقابله کنید یا به مردم و مؤمنین و مبانی دینی تکیه کنید، بخواهید مثلاً با قدرت آمریکا کارتان را پیش ببرید. “و اتخذوا من دون اللّه آلهه لعلهم ینصرون. لا یستطیعون نصرهم و هم لهم جند محضرون “.

یعنی اگر شما به جای این که بیایید خدا و مؤمنین را در محاسبات خودتان قرار بدهید، بر خلاف این عمل بکنید، بخواهید کسانی غیر از خدا را مبنا قرار بدهی، اتفاقاً همانها علیه شما خواهند بود. شما دیدید چه شرایطی پیش آمد. این به اتکای این بود که حالا ما علیه اسرائیل چیزی نمی‌گوییم و روابطمان را با آمریکا خوب می‌کنیم و می‌توانیم بمانیم! و دقیقا از همان جا لطمه خوردند.

  

ولایت؛ معیار محاسبات

نعمت ولایت که گفته می‌شود “الفلک الجاریه فی اللجج الغامره” اینجا است. زیرا محاسبات شما را در آن موجهای سنگین، صحیح قرار می‌دهد. این کشتی نمی‌شکند. “الکهف الحصین و غیاث المضطر المستکین” اینجا است. چرا انقلاب ما خوشبختانه توانست تمام این موجها را پشت سر بگذارد. فی اللجج الغامره را رد بشود. چون بر یک مبنای صحیح عمل کرد. دچار اشتباه محاسباتی نشد. شما می‌بینید مسیر خیلی از این حرکتها در کشورهای دیگر در شش ماه و یک سال و دو سال با اشتباه محاسباتی عوض شد. خیلی از آنها سرکوب شد.

این که آقا می‌فرمایند دقت کنید دچار اشتباه محاسباتی نشوید، به این خاطر است که اگر یک اشتباه بشود می‌تواند مسیر را کج بکند. اینجا است که در کنارش هوشیاری مردم هم نیاز است. که “المتقدم لهم مارق والمتأخّر عنهم زاهق” یعنی آن ملازمه همراه با ولایت باشد تا این بتواند پیش برود؛ و اللازم لهم لاحق.

 

حربه ثابت دشمن برای مومنان؛ ایجاد ترس 

یکی از ابزارهای دشمن و شیطان برای این که ما را دچار اشتباه محاسباتی بکند ترساندن است. “انما ذلکم الشیطان یخوف اولیائه”. نقطه مقابلش چه چیزی می‌تواند این را به هم بزند و این ابزار را از او بگیرد؟ همان بحثی که شهدا دارند. “یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم ألا خوف علیهم ولا هم یحزنون “. نترسید و نگران نباشید. این آن محاسبات را به هم می‌زند.

“إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة ألا تخافوا ولا تحزنوا “. حربه دشمن برای این محاسبات این است که شما را با ترساندن دچار تغییر محاسبه بکند. نقطه مقابل آن استقامت و نترسیدن است. این که نترسید و نگران نباشید. لذاست که یکی از تعابیری که در قرآن است، این است که اشاعه ترس و اشاعه نگرانی به خصوص در افکار عمومی مردم از همان بحثها است که نباید اجازه داد.

“وإذا جاءهم أمر من الأمن أو الخوف أذاعوا به”. می‌گوید برخی هستند که یک موضوعی که ناظر به ترساندن و نگرانی است، این را زود پخش می‌کنند. “ولو ردوه إلى الرسول وإلى أولی الأمر منهم لعلمه الذین یستنبطونه منهم “. در ادامه می‌گوید “وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَیْکُمْ وَرَ‌حْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ إِلَّا قَلِیلًا “ (۸۳ نساء). می‌گوید اگر یک موضوعی که ناظر به ترساندن و نگران کردن بود و شما پخش کردید، این همان چیزی است که او می‌خواهد.

مثلا می خواهند بترسانند می گویند علیه شما اجماع جهانی درست شده است! “الذین قال لهم الناس إن الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم” بوسیله اینکه بگویند همه علیه شما آمده‌‌اند بترسانند. جوابشان در این سیستم محاسباتی چیست؟  “فزادهم ایماناً و قالوا حسبنا اللَّه و نعم الوکیل “. اما مومنان حقیقی نه تنها نمی‌ترسند، اتفاقاً در اینجا ایمانشان بیشتر می‌شود و مبنای محاسباتی‌شان را همان قدرت لایزال الهی قرار می‌دهند.

ضمن اینکه شما در محاسباتتان این طور می‌پندارید که آنها همه با هم جمع شده‌اند. “تحسبهم جمیعا و قلوبهم شتّی”. اما در همانها هم اختلافات زیادی هست. روی این حساب باز کنید، نه این که اینها جمع شده‌اند. روی این که چه اختلافاتی در میان آنها هست. این را در محاسباتتان بیاورید که بتوانید دنبال کنید.

یا یک موضوع دیگر در بحث محاسبات این است که قدرت دشمن بیش از آن که هست نشان داده بشود. مثلا بعد از جنگ احزاب که دشمنان رفتند، یک عده‌ای می‌گفتند نه! هنوز هستند. “یَحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ یَذْهَبُوا “؛ می‌گویند هنوز هستند.

معذرت می‌خواهم که بحث طولانی شد. حالا اگر فرصت دیگری بود، در جلسه آینده بحث را ادامه بدهیم. بحثی که وجود دارد این است که رهبر انقلاب فرمودند دچار اشتباه محاسباتی نشوید. این بر چه مبنا است و ما چگونه می‌توانیم مانع آن اشتباهات محاسباتی بشویم و انشاءالله دچار چنین خطاهایی نشویم. این است که نگاه ما در بحثهای هستی‌شناسانه کامل باشد. دقیق باشد. چون آنها کاملاً تأثیر دارند. در بحثهای انسان‌شناسانه و معرفت‌شناسانه و فرجام‌شناسانه، اگر دقیق به این بحثها توجه کنیم آن موقع است که می‌توانیم وارد یک سیستم یا دستگاه با فرمول محاسباتی صحیح بشویم.

 

پرسش و پاسخ:

سوال: از این فرصت استفاده کنیم و چند دقیقه‌ای در مورد مباحث اسرائیل و فلسطین یک تحلیل جامعی را داشته باشید. هدف اسرائیل از این جنگ چه بود که حالا به اینجا رسید؟


دکتر جلیلی:به قول شما اگر بخواهیم یک پاسخ دقیق و صحیحی به آن بدهیم، نمی‌شود مختصر توضیح داد. در همین منطقه ما یک زمانی آمریکایی‌ها لشگرکشی کردند و آمدند افغانستان را اشغال کردند. بعد آمدند و در عراق همین کار را کردند. برخی دچار همین اشتباه محاسباتی شدند که اینها قدرت هستند. آمدند و اشغال کردند و فلان شده. تازه آمریکا خودش که آمده هیچی، تمام متحدینش را هم آورده. ناتو را هم آورده. همه اینها را هم آورده. اما دیدید که دشمن در همین جا زمینگیر شد. در همین عراق با همان شرایطی که آمد دچار شکست شد. پس این طور نیست که ما فکر کنیم هر آنچه آنها محاسبه می‌کنند یا عمل می‌کنند، چون قدرت دارند حتماً صحیح خواهد بود و به نتیجه مورد نظر خودشان خواهند رسید.

یک دلیلش هم همین است که بسیاری از این بحثهایی که ما عرض می‌کنیم در محاسبات آنها نمی‌گنجد. ما قبل از ماه رمضان به یک روستایی در کرمان رفتیم. روستای گنجان. یک روستایی است که زمان جنگ هفتصد نفر جمعیت داشته. هفتاد و دوتا شهید داده. آنجا عرض کردم. چرا ما در جنگ پیروز شدیم. چون آنها گنجان را در محاسباتشان نگنجانده بودند!

در قضایای منطقه هم همین بحث وجود دارد. رژیم صهیونیستی قدرت سیاسی دارد. پشتوانه سیاسی دارد. شرایط نظامی آن قوی است. هم آفندی و هم پدافندی. آفندی که هر چه بخواهد دارد. پدافندی‌اش هم دارد گنبد آهنین را شکل می‌دهد. “وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّـهِ فَأَتَاهُمُ اللَّـهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا ۖ وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّ‌عْبَ ۚ یُخْرِ‌بُونَ بُیُوتَهُم بِأَیْدِیهِمْ وَأَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُ‌وا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ‌” (۲ حشر). یکی دو بار هم هجمه کرده. در جنگ سی و سه روزه و بیست و دو روزه و هشت روزه موفق نشده. این بار اینها به دلیل بعضی از موضوعات منطقه دچار اشتباه محاسباتی شده بودند که حالا می‌توانند این روند را عوض بکنند. ایران را در موضوع هسته‌ای مشغول کنند. در بحثهای منطقه ما را دچار یک درگیریهای درون گفتمانی شیعه و سنی و عرب و عجم بکنند. در آنجا مشغول کنند. یک حرکتهایی شروع شد. اینها دنبال فرصتی می‌گشتند که آن روندی که از پیروزیها بر مبنای همین محاسبات الهی در یکی دو دهه اخیر شکل گرفته بودند که پیروزیهایی مثل جنگ سی و سه روزه، بیست و دو روزه، هشت روزه را رقم می‌زد، این روند را برعکس کنند.

فکر می‌کردند بتوانند از این شرایط برای این کار استفاده بکنند. خوشبختانه موفق نشدند. چون همین نگاه و این مبنای محاسباتی کماکان قوت خودش را دارد.

ضمن اینکه باید توجه داشت آن چه امروز دارد از جنایت صورت می‌گیرد از سوی کیست. از سوی کسانی که مدعی تفکر اندیشه لیبرال دمکراسی هستند. یعنی هم رژیم صهیونیستی این ادعا را دارد که نظام آنها یک نظام لیبرال دمکراسی است، هم تمام کسانی که الآن دارند با همه وجود از آن حمایت می‌کنند. اتفاقاً نباید از این موضوع غفلت کرد. باید این را به رخ کشید که این نظام لیبرال دمکراسی که این ادعاهای کذا و مردم‌سالاری و حقوق بشر را دارد، یک چیزی است در امتداد همان اندیشه فاشیستی و نازیستی.

نکته دومی که در اینجا می‌شود به عنوان فرصت از آن استفاده کرد، این است که اگر امروز مقاومت در برابر آنها ایستاده و دارد در غزه کار می‌کند. اتفاقاً الآن بهترین موقعیت است که برای جهان تبیین شود چرا جریان مقاومت نه تنها در غزه بلکه در کرانه غربی هم باید تقویت و مسلح بشود.

نکته سوم که می‌شود از آن استفاده کرد و بسیار اهمیت دارد، این است که تمام تلاشی که امریکا، اروپا و غربیها به علاوه رژیم صهیونیستی انجام دادند تا آن قدرت و استعداد و توانی که در تقابل بین جهان اسلام و صهیونیسم و استکبار شکل گرفته بود، این را به یک جنگ شیعه و سنی تبدیل بکنند.  تقریباً دو سه سال تمام توان خودشان را برای این کار به کار گرفتند. از سوریه شروع کردند. بعد با مسائلی که وجود دارد به عراق کشاندند. حتی در جاهای دیگر دعواها این باشد. مثلاً در اندونزی هم یک عده از مسلمانهایش تکفیری بشوند و یک عده هم مقابل تکفیری. عوض این که مجموعشان ضد صهیونیسم و ضد آمریکا بشوند. یکی از فرصتهای این بحث این است که دوباره آن وحدت جهان اسلام شکل بگیرد و حربه همیشگی آنها که با دعوای شیعه و سنی و اینها را به جان هم انداختن بتوانند فضا را برای مطامع خودشان دنبال کنند، ناکام بماند و دوباره تمام ظرفیت جهان اسلام اعم از شیعه و سنی علیه صهیونیست و آمریکا قرار بگیرد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۲۵
سبحان صداقتی

محاسبه

نظرات  (۱)

دیشب ﭘﺪﺭﻡ ﺑﺎ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺻﺪﺍ ﻭ ﺳﯿﻤﺎ ﺗﻤﺎﺱ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺤﻨﯽ ﺗﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺑﻐﺾ آن ها ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩ ﮔﺮﻓﺖ.
ﻫﺮ ﺟﻤﻠﻪ ای ﮐﻪ ﭘﺪﺭﻡ می گفت ﺩﺭ ﻧﻈﺮﻡ ﺧﺸﺘﯽ ﻣﯽ آﻣﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ می رﯾﺨﺖ...
ﭘﺪﺭﻡ: ﭼﺮﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ نمی کنید؟ ﭼﺮﺍ ﻓﯿﻠﻢ ﻫﺎﯼ ﺻﺤﻨﻪ ﺩﺍﺭ ﭘﺨﺶ می کنید؟ ﺁﻗﺎ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺑﭽﻪ ی ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺩﺍﺭﻡ...
ﺻﺪﺍﯼ ﺿﻌﯿﻔﯽ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺗﻠﻔﻦ: ﺁﻗﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺎﺷﯿﺪ؛ ﮐﺪﺍﻡ ﻓﯿﻠﻢ ﺻﺤﻨﻪﺩﺍﺭ؟ ﻣﺎ ﮐﺪﺍﻡ ﻓﯿﻠﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﺭﺍ ﭘﺨﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ؟!
ﭘﺪﺭﻡ :ﭼﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ؟ ﻣﺜﻼ ﻫﻤﺎﻥ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ﺳﺲ ﻣﺎﯾﻮﻧﺰ .ﮐﻪ ﯾﮏﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻔﺮﻩ، ﻣﯿﺰ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺧﻮﺵ ﺭﻧﮕﯽ ﭼﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻫﺮﮐﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺟﻮﺭ ﻏﺬﺍ می خوﺭﻧﺪ.
ﯾﺎ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﺁﻥ ﯾﺨﭽﺎﻝ "ﺳﺎﯾﺪ ﺑﺎﯼ ﺳﺎﯾﺪ" ﮐﻪ ﭘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﯿﻮﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺧﻮﺭﺍﮐﯽ ﻫﺎی ﺭﻧﮕﺎﺭﻧﮓ. ﯾﺨﭽﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ نمی دﺍﻧﺪ ﺧﺮﯾﺪﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﮐﺠﺎ ﺟﺎ ﺩﻫﺪ ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﭘﺮ ﺑﻮﺩﻥ...
ﺁﻗﺎ ﻣﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﭽﻪ ﺧﺮﺩﺳﺎﻝ ﺩﺍﺭﯾﻢ. ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﮐﻨﯿﺪ...
ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺑﺪﻫﺪ، ﺻﺪﺍﯼ ﭘﺪﺭﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﻋﺎﺟﺰﺍﻧﻪ می شود...
ﺁﻗﺎ.. ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﮐﻢ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻟﻨﺪ، ﺯﯾﺎﺩ ﻣﺘﻮﺟﻪ نمی شوند، ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺠﺎﯼ دست ﻫﺎﯼ ﺁﻥ ﺯﻥ ﺧﺎﺭﺟﯽ، ﻣﯿﻮﻩ ﻫﺎ ﻭ ﻏﺬﺍﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ هم ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﮐﻨﯿﺪ؟؟ ﯾﺎ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﺎﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎﻩ ﮐﻪ ﺑﺠﺎﯼ ﻟﺒﺎﺱ ﺭﻭﯼ ﺑﺎﺯﻭﻫﺎﯼ ﺁﻥ ﺯن ها می کشید، ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻏﺬﺍﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﮑﺸﯿﺪ؟ می شوﺩ به همراه ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﮐﺮﺩﻥ قسمت هایی از ﻓﯿﻠﻢ، ﺻﺤﻨﻪ ی ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ هم ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﮐﻨﯿﺪ؟
ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯾﺴﺖ ﯾﮏ ﺷﮑﻢ ﺳﯿﺮ ﻏﺬﺍ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﺭﺍﺳﺘﺶ رﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺁن ها ﺍﺻﻼ نمی دﺍﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﺷﮑﻢ ﺳﯿﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻘﺪﺭ... ﻣﻤﻨﻮﻥ...
ﭘﺪﺭﻡ ﺗﻠﻔﻦ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ می کند... ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﺎﻻ ﮐﺸﯿﺪﻥ پی ﺩﺭ ﭘﯽ ﺩﻣﺎﻍ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺍﺯ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ می رﺳﺪ.
ﮐﻤﯽ ﮐﻪ می گذﺭﺩ . ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺳﮑﻮﺕ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ می شکند...
ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﯼ ﺩﺍﺩﺍﺷﯽ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﭼﻪ ﮐﯿﮑﺎﯼ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺍﯼ ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯿﺪﻩ!
ﻭ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺑﻐﺾ ﻣﺎﺩﺭﻡ ...
ﻭ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﭘﺪﺭﻡ...
ﻭ ﻣﻦ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺳﻮﺍﻝ..
ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻫﯿﭻ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﺍل های ﭘﺪﺭ ﻧﺪﺍﺷﺖ..
ﻭ ﭼﺮﺍ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮔﺮﯾﻪ می کند؟!
ﻭ ﭼﺮﺍ ﭘﺪﺭﻡ؟!
ﺑﮕﺬﺭﯾﻢ ...
ﻓﺮﺩﺍ ﺩﺭﺱ ﻋﻠﻮﻡ ﺩﺍﺭﯾﻢ...

"ﻭﯾﺘﺎمین هاﯼ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﻣﯿﻮﻩ ها"
...
http://sajjad-m.blog.ir/

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
next