کاشف

یادداشت

شیعیان و عصر ظهور

جمعه, ۱۶ مرداد ۱۳۸۸، ۰۳:۰۱ ب.ظ

بسم رب الحجة

یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتىِ اللَّهُ بِقَوْمٍ یحُِبهُُّمْ وَ یحُِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلىَ الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلىَ الْکَافِرِینَ یجَُاهِدُونَ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَا یخََافُونَ لَوْمَةَ لَائمٍ  ذَالِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ  وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ                                                                                                                     مائده (54)

امشب، شب بسیار پرمیمنت و مبارک و باشکوهیه؛ شب ولادت آقامون امام زمان(عج)؛ جهت عرض تبریک به حضرت ولیعصر(عج) و جهت تعجیل در امر فرجشون صلواتی عنایت بفر مایید.

در رابطه با فلسفه غیبت امام زمان مطالب زیادی مطرح شده که به احتمال زیاد شما عزیزان هم دلایل مختلفی در باب غیبت امام زمان شنیدید و در خاطر دارید.

وقتی ما به روایات اهل بیت مراجعه می کنیم می بینیم فلسفه های مختلف و متنوعی در رابطه با این موضوع از سوی اون حضرات مطرح شده و عده ای از علمای شیعه نیز بعضاً بحثهای کلامی بدیعی در این باب، بیان کرده اند. یکی از مهمترین و برجسته ترین دلایلی که برای غیبت حضرت حجت مطح میشه؛ بحث عدم آمادگی شیعیان و محبین حضرته!

حتماً این مطلب زیاد به گوشتون خورده که اگه ما شیعیان محبین امام زمان آمادگی لازم را در خودمون ایجاد کنیم؛ غیبت حضرت ولی عصر بیش از این به درازا نمیکشه و یکی از مهمترین شرایط ظهور اون وجود نازنین فراهم میشه. این بحث عدم آمادگی یک عنوان کلیه که برای شناخت ابعاد مختلف اون باید یه خرده جزئی تر اون رو مورد بررسی قرار بدیم.

امشب بنا دارم تا انشاء الله یکی از مهمترین شاخصه های عدم آمادگی مؤمنین جهت ظهور منجی عالم بشریت را خدمت عزیزان عرض کنم.

وقتی ما به تاریخ اسلام رجوع می کنیم می بینیم یکی از وجوه و ابعاد مظلومیت و غربت معصومین ( سلام الله علیهم اجمعین) عدم اطاعت و فرمانبرداری مؤمنین و یاران از اون حضراته! توجه کنید دوستان!!! بحث کفار و منکرین اهل بیت جداست ها! نکته اینجاست که برجسته ترین شاخصه ی عدم لیاقت مؤمنین به طور خاص و همه مردم به طور عام برای درک نعمت زندگی در کنار حضرت بقیة الله ارواحنا فداه عدم اطاعت و فرمانبرداری یاران و محبین اهل بیت  از اون بزرگوارانه.

اجازه بدید چند نمونه از این مستندات تاریخی رو خدمتتون بیان کنم.

ببینیند دوستان! پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) پس از تحمل رنج و مرارتهای فراوان! تونست اسلام رو بر جزیرة العرب حاکم کنه. تا اونجا که خود وجود مقدسشان فرمود: ما أوذی نبی مثل ما أوذیت، هیچ پیامبری مثل من اذیت نشد، اما پس از گذشت سالیان سخت و متمادی دارای اونچنان محبوبیتی در بین مسلمانان گشت که در تاریخ اومده: وقتی حضرت وضو میگرفت قطرات آب وضوی حضرت به زمین نمی رسید. یعنی مسلمانان قطرات آب وضوی حضرت را تیمماً و تبرکاً شکار می کردند!

عجب محبوبیتی!

اما در همین حال و در همین زمان و در اوج چنان محبوبیتی باز هم می بینیم عده ای از خواص مسلمانان و به تبع اونها عده ای از عوام مسلمین از فرامین و دستورات حضرت سر می پیچانند. که معروفترین و تأثیرگذارترین این نافرمانیها و سرپیچیها را شما می تونید در نپیوستن به سپاه اسامة ابن زید و عدم همراهی اسامه علیرغم تأکیدات فراوان پیامبر مشاهده کنید. یا پس از رحلت رسول خدا می بینید مهمترین فرمان و دستور پیامبر، آنچه که باعث اکمال دین و اتمام نعمت الهی بود؛ اون وصیتی که حضرت در روزهای واپسین عمر شریفشون با اون حال نزار در مسجد، مسلمونها را برای در امان ماندن از خطر ضلالت و گمراهی به رعایت اون سفارش کردند که: انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی... را به زمین نهادند و نه تنها آن را رعایت نکردند بلکه دقیقاً در جهت خلاف مسیر رضایت نبی الله اعظم اقدام نمودند.

فلذا اون مصیبت عضما برای عالم اسلام به وقوع پیوست. و اون چیزی نبود جز 25 سال خانه نشینی امیر مؤمنان!

دوستان! اشتباهه اگه فکر کنیم مظلومیت علی (ع) در دوران خلافت و حکومت 5 ساله اش کمتر از مظلومیت و غربت و تنهایی اون حضرت در دوره 25 ساله خانه نشینی شونه. وقتی به نهج البلاغه مراجعه می کنیم مشاهده می کنیم یکی از تلخ ترین و تندترین خطابه های حضرت در رابطه با فرمان ناپذیری و عدم همراهی مسلمانان کوفه ست. امیرالمؤمنین در خطبه 27 نهج البلاغه می فرمایند:

زشت باد روی شما و از اندوه رهایی نیابید که آماج تیر بلا شدید! به شما حمله می کنند، شما حمله نمی کنید!؟ با شما می جنگند، شما نمی جنگید!؟ این گونه معصیت خدا می شود و شما رضایت می دهید؟

وقتی در تابستان فرمان حرکت به سوی دشمن می دهم، می گویید هوا گرم است، مهلت ده تا سوز گرما بگذرد، و آنگاه که در زمستان فرمان جنگ می دهم، می گویید هوا خیلی سرد است بگذار سرما برود. همه این بهانه ها برای فرار از سرما و گرما بود!؟ وقتی شما از گرما و سرما فرار می کنید، به خدا سوگند از شمشیر بیشتر گریزانید!

بعد در ادامه حضرت می فرمایند: کاسه های غم و اندوه را جرعه جرعه به من نوشاندید، و با نافرمانی و ذلت پذیری، رأی و تدبیر مرا تباه کردید تا آنجا که قریش در حق من گفت:" بی تردید پسر ابی طالب مردی دلیر است اما دانش نظامی ندارد!"

ببینید دوستان! اینها کافر نبودنا! سپاهیان معاویه هم نبودند! اینها همون مسلمونهایی هستند که در روز بیعت اونچنان به سمت علی (ع) رفتند که خود حضرت میفرماید همچون مادران تازه وضع حمل کرده که به سمت نوزاد خود می شتابند. حضرت می فرماید من دستان خودم را بستم، اما شما به اصرار اون رو باز کردید، من از دست دراز کردن امتناع کردم اما شما دستم را کشیدید!

بله عزیزان همون مسلمونا بخاطر عدم اطاعتها و فرمان ناپذیریهاشون اینطور مورد خطاب تند حضرت واقع شدند!

فلذا می بینیم که در دعای عهد که یادگار امام صادق برای ما شیعیان عصر غیبت میگیم:

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ: خداوندا ما را از یاران و یاوران و مدافعان حضرت قراربده. بعد در ادامه میگیم: وَ الْمُسَارِعِینَ فِی حَوَائِجِهِ وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِه: خداوندا ما را از کسانی قرار بده که در انجام خواسته های حضرت می شتابند و اوامر و فرمانهایش را اطاعت می کنند.

یعنی: این جزء یاران و طرفداران حضرت بودن؛ صرفاً به محبت قلبی نسبت به وجود شریف اون حضرت داشتن نیست حتی صرفاً به بیان و ابراز این احساسات و عواطف نسبت به حضرت هم نیست. پس چیه!!؟؟

اینه که ما باید به وضعیتی برسیم که روحیه فرمانپذیری از ولی الله اعظم روحیه و جو غالب بین مؤمنین باشه!!

ببینید عزیزان! دیگه اون دورانی تکرار نخواهد شد که حجت خدا در بین مردم حضور داشته باشه و فرمانی صادر کنه و بخواد اون فرمان بر زمین بمونه! در عصر ظهور، نه تنها فرمانی از امام زمان بر زمین نمی مونه بلکه مؤمنین در عصر ظهور برای اجرای منویات امام زمان از هم سبقت می گیرند. حتی بحث فراتر از اینهاست! در ادامه دعا اومده: السابقینَ الی ارادتِه. یعنی کافیست یاران امام زمان، اراده و خواست حضرت را کشف کنندتا حتی پیش از صدور فرمان، نسبت به براوردن اون با هم مسابقه بگذارند.

عجب دوران با شکوهی! مسابقه و رقابت در اجرای خواسته ها و فرمانهای حجت خداوند! حالا تا کجا!!؟ تا فدا کردن جان! وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْه‏.

وقتی حضرت ظهور میکنند که دیگه شرایط جامعه مسلمین زمان معصومین پیشین تکرار نشه. واقعاً وقتی آدم تاریخ اسلام رو مرور میکنه می بینه شاید حق این بود که سایر معصومین هم از انظار این مسلمونهای بی معرفت و قدرناشناس غایب می شدند.

مثلاً ببیند:

پس از شهادت امیرالمؤمنین، معاویه که پس از سالها حکمرانی در شام به اوضاع سیاسی اجتماعی اونجا کاملاً مسلط شده بود؛ شرایط رو برای بسط حکومتش بر سرتاسر سرزمینهای اسلامی فراهم می بینه. برای همین هم آماده لشکرکشی به کوفه- مرکز خلافت امام مجتبی- میشه. امام حسن (ع) هم برای دفاع سپاهی را فراهم می کنه. اما قبل از شروع درگیری معاویه با خریدن تعدادی از فرماندهان سپاه امام مجتبی؛ حضرت را در برابر موقعیت سخت و پیچیده ای قرار میده. در کنار این مسئله معاویه پیشنهاد صلح رو با امام حسن(ع) مطرح میکنه. وقتی امام حسن با خیانت بزرگان سپاهش مواجه میشه؛ مردم را به مسجد فرا میخونه و خطبه بسیار شورانگیزی را ایراد میکنه. در بین خطبه، حضرت با یادآوری سابقه مسلمانان در حمایت از دین و عقیده شون خطاب به کوفیان می فرماید: معاویه دعوت به امری کرده که در آن عزت و انصاف نیست. پس اگر زندگی دنیا را بخواهید صلح را از او قبول می کنیم و اگر مرگ (شهادت) را بخواهید جان خود را در راه خدا می بخشیم و به حکم خدا عمل می کنیم. می دونید جمعیتی که مورد خطاب حضرت بودند چه جوابی دادند!!؟ فَنَادَى الْقَوْمُ بِأَجْمَعِهِمْ بَلِ الْبَقِیَّةُ وَ الْحَیَاةُ. اکثریت جمع حاضر جواب دادند ما می خواهیم به زندگیمون ادامه بدیم!!! و با همین صراحت پشت حضرت را خالی کردند و باعث شدند امام مجتبی تن به صلح تحمیلی از سوی معاویه بده.

حالا این شرایط و این نوع همراهی مردم را مقایسه کنید با دورانی که قراره یاران امام با هم برای تأمین خواسته های امامشون با هم مسابقه بدهند. در مورد سایر ائمه نیز وضع به همین صورت بود:

در تواریخ نقل شده ظرف تنها یک ماه در کوفه، بین 18 تا 20 هزار نفر با مسلم بیعت کردند. تا اونجا که مسلم گفت اینطور بیعت کلی قبول نیست. باید بیایید اسم بنویسید و امضاء کنید. 20 هزار نفر در این لیست برای بیعت با اباعبدالله اسم نوشتند و امضاء دادند که ما تا پای خون و شهادت هستیم. بعد از مدتی که دیدند ورق برگشته و اوضاع خطرناکی داره پیش میاد، همسران همین افراد اومدند بهشون گفتند: الناسُ یَکفونَک! یعنی: مردم هستند و بجای تو کفایت می کنند و دستشون را گرفتند و یکی یکی از میدان به در بردند. کم کم اطراف مسلم خلوت میشه تا اونجا که وقتی مسلم آخرین نماز مغربش رو شروع میکنه جمعیت انبوهی به او اقتدا می کنند اما وقتی نماز رو سلام میده به نقل از بعضی از تواریخ تنها 30 نفر پشت سرش باقی مونده بودند.

امام حسین(ع) در مسیر کربلا بودند که خبر شهادت مسلم وهانی را به حضرت می رسونند. اینجا حضرت  پس از اعلام خبر شهادت مسلم ابن عقیل و هانی ابن عروة و عبدالله ابن یقطر، عبارتی رو بیان میکنند که نهایت بی وفایی شیعیان اون عصر رو نشون میده. حضرت می فرمایند: قد خَذَلَتنا شیعتُنا. شیعیان ما، ما را خوار و تحقیر کردند و تنهایمان گذاشتند.

ببینید حضرت نمی فرمایند طرفداران یزید و معاویه! می فرمایند: شیعیان ما! طرفداران ما! ما را خوار و تحقیر کردند.

بعد در ادامه می فرمایند: هرکس دوست داره از ادامه مسیر با ما انصراف بده همین الان انصراف بده بدون هیچ سختی و حرجی و هیچ گونه ذمه ای از من به گردن شما نیست.

در تاریخ اومده، همین جا عده زیادی از چپ و راست کاروان حسینی خارج شدند تا جاییکه تنها، اونهایی که از مدینه با امام حسین  همراه شده بودند؛ باقی موندند، به اضافه یک نفر که از میانه راه به کاروان اباعبدالله پیوسته بود. و اینچنین بود که نهایتاً در روز عاشورا لشکر چند هزار نفری کوفیان در برابر سپاه 72 نفره امام حسین صف آرایی کرد.

البته خیلی هم به خودمون مطمئن نباشیم که اگه ما هم در صحرای کربلا می بودیم حتماً در سپاهیان امام حسین می بودیم. شهید مطهری در یکی از کتابهاش میگه:

یه بنده خدایی بود که همیشه با خودش فکر می کرد که اصحاب امام حسین کار اونچنان خاصی هم انجام ندادند که تا سرحد جان در کنار حضرت باقی موندند. تا اینکه شبی خواب می بینه که صحرای کربلاست و او هم در بین سپاهیان امام حسینه. جنگ بین اصحاب امام حسین و لشکریان یزید ادامه پیدا میکنه تا ظهر. اذان رو میگن و حضرت تصمیم می گیرند به اقامه نماز جماعت. در بین اصحاب می گردند تا افرادی رو برای حفاظت از نمازگزاران انتخاب کنند. از قضا او را هم از تو بین جمع میخوان. نماز شروع میشه. ناگهان می بینه تیری داره به سمتش میاد. نا خود آگاه خودش رو کنار میکشه. همینکه بر میگرده می بینه تیر مستقیماً اصابت کرده به حضرت. خیلی ناراحت میشه و عزمش رو جزم میکنه که دیگه نگذاره تیری به حضرت اصابت پیدا کنه. دوباره تیری به سمتش میاد و او دوباره نا خودآگاه جا خالی میده و دوباره تیر به حضرت اصابت پیدا میکنه. این مسئله چند بار دیگه هم تکرار میشه تا اینکه در خواب می بینه پیکر غرق به خون حضرت بر زمین میفته.

از خواب می پره و با خودش میگه کار هر بز نیست خرمن کوفتن   گاو نر میخواهد و مرد کهن.

حالا بایید با خودمون رو راست باشیم! اون از جامعه مسلمین در زمان پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین و سایر ائمه و اون هم از شرایط مؤمنین در عصر ظهور! حالا هر کدوم از ما اهل کدوم جماعتیم!!؟

دوستان من خداوند با هیچ کس عقد اخوت نخونده! در همون آیه ای که اول عرایضم خدمتتون تلاوت کردم خداوند متعال می فرماید با هیچ کس تعارف نداره!

یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتىِ اللَّهُ بِقَوْمٍ یحُِبهُُّمْ وَ یحُِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلىَ الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلىَ الْکَافِرِینَ یجَُاهِدُونَ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَا یخََافُونَ لَوْمَةَ لَائمٍ

اى کسانى که ایمان آورده‏اید هر کس از شما از آئین خود باز گردد (به خدا زیانى نمى‏رساند) خداوند در آینده جمعیتى را مى‏آورد، که آنها را دوست دارد و آنها (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع و در برابر کافران نیرومندند، آنها در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش کنندگان هراسى ندارند.

در تفاسیر روایی ما آمده که عبارت فَسَوْفَ یَأْتىِ اللَّهُ بِقَوْمٍ یحُِبهُُّمْ وَ یحُِبُّونَهُ  تا آخر ایه در رابطه با حضرت حجت و یارانشونه!

در این شب عزیز و گرانقدر از خداوند بخواهیم که ما را از آون کسانی قرار بده یحبهم و یحبونه و در راه اطاعت و فرمانبرداری از حجت خودش ما را ثابت قدم بداره که امام رضا در دعای برای حضرت صاحب الامر اینطور به ما یاد داده اند که از خدا بخواهیم که: وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِنَا غَیْرَنَا فَإِنَّ اسْتِبْدَالَکَ بِنَا غَیْرَنَا عَلَیْکَ یَسِیرٌ وَ هُوَ عَلَیْنَا کثِیر. یعنی خداوندا در این راه کسی را جایگزین ما مگردان که این جایگزینی برای تو آسانه اما برای ما بسیار سنگین است.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۵/۱۶
سبحان صداقتی

نظرات  (۱)

مانند مرده ای متحرک شدم ‚ بیا
بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت
می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر
دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت
دنیا که هیچ‚جرعه ی آبی که خورده ام
از راه حلق تشنه ی من مثل سم گذشت
بعداز تو هیچ رنگ تغزل ندیده ام
از خیرشعر گفتن‚حتی قلم گذشت
تاکی غروب جمعه ببینم که مادرم
یک گوشه بغض کرده‚که این جمعه هم گذشت
مولا!شمار درد دلم بی نهایت است
تعداد دردمن به خدا از رقم گذشت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
next