کاشف

یادداشت

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

يكشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۸۸، ۰۱:۱۰ ق.ظ

بارها با خودم اندیشیده بودم که تبعیت از ولی فقیه زمان تمرین و آزمونی ست برای تبعیت از ولی عصر و زمان – بقیة الله- ارواحنا فداه.

بارها با خودم نجوا کرده بودم که چگونه ممکن است که کسی در کنار امام معصوم باشد و سرانجام راهی جز راه او برگزیند!؟

بارها از خودم پرسیده بودم چه شد آنانکه در صف مقدم بیعت با امیرالمؤمنین(ع) بودند؛ خود از امیران و فرماندهان جنگ و نبرد در برابر حضرتش گردیدند!؟

زیباترین و نغزترین جوابی که برای این سئوالم یافتم این بود:

" اگر خواص پایشان در مقابل دنیا بلغزد حسین ابن علی ها به قتلگاه خواهند رفت"

دیروز وقتی مناجات آقا با امام زمانمان را از تلویزیون دیدم و شنیدم که:

اى سید ما! اى مولاى ما! ما آنچه باید بکنیم، انجام میدهیم؛ آنچه باید هم گفت، هم گفتیم و خواهیم گفت. من جان ناقابلى دارم، جسم ناقصى دارم، اندک آبروئى هم دارم که این را هم خود شما به ما دادید؛ همه‏ى اینها را من کف دست گرفتم، در راه این انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم کرد؛ اینها هم نثار شما باشد. سید ما، مولاى ما، دعا کن براى ما؛ صاحب ما توئى؛ صاحب این کشور توئى؛ صاحب این انقلاب توئى؛ پشتیبان ما شما هستید؛ ما این راه را ادامه خواهیم داد؛ با قدرت هم ادامه خواهیم داد؛ در این راه ما را با دعاى خود، با حمایت خود، با توجه خود، پشتیبانى بفرما.

چونان بسیاری از حاضران در نماز جمعه اشک خون از دیدگانم سرازیر شد. در دلم فریاد برآوردم: مگر ما مرده باشیم تا اینچنین ولیمان پاکباخته به میدان بیاید. به والله سوگند که اگر در مقابل دینمان بایستند در برابر تمام دنیایشان می ایستیم.

اما خدا را شکر که این بار علی تنها نبود. خدا را شکر که این بار به جای چاههای مدینه یارانی پاکباز، گوش به درد دلهای مقتدایشان سپرده بودند. خدا را شکر...

چه بجا فرمود که من با جرات مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضربهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله - صلی الله علیه و آله - و کوفه و عراق درعهد امیرالمومنین و حسین بن علی - صلوات الله و سلامه علیهما - می باشند.

امروز به بعضی از دوستان گفتم به نظر من نکته ای در خطبه اول آقا وجود داشت که اونطور که باید و شاید مورد توجه واقع نشد. و اون آیه ایست که آقا در ابتدای بیاناتشون تلاوت کردند:

هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدادُوا إِیماناً مَعَ إِیمانِهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً

او کسى است که سکینه و آرامش را در دلهاى مؤمنان نازل کرد تا ایمانى بر ایمانشان افزوده شود، لشکر آسمانها و زمین از آن خدا است، و خداوند دانا و حکیم است.

و سپس در ادامه فرمودند:

این آیه مربوط به حدیبیه است. در ماجراى حرکت پیامبر اکرم از مدینه به سمت مکه با چند صد نفر از یاران و اصحاب خود به قصد عمره - در سال ششم از هجرت - حوادثى پیش آمد که از چند جهت موجب طوفانى شدن دلهاى مؤمنان بود. از یک طرف، دشمنان با نیروى مجهزى آنها را محاصره کرده بودند؛ اینها از مدینه دور بودند - حدیبیه نزدیک مکه است - نیروهاى دشمن متکى به عقبه‏ى مکه بودند، نیرو داشتند، سلاح داشتند، جمعیت زیاد داشتند؛ این یک طرف قضیه بود که موجب اضطراب میشد، موجب تشویش براى بسیارى از مؤمنین میشد؛ از طرف دیگر، پیغمبر اکرم بر طبق آن سیاست عظیم مکتوم الهى - که بعد براى همه آشکار شد - در مقابل کفارى که آمده بودند در مقابل او، در مواردى کوتاه آمد؛ گفتند اسم «رحمان و رحیم» را، «بسم اللَّه»، را از این نوشته حذف کنید، پیغمبر قبول کرد؛ و چند مسئله از این قبیل پبش آمد. این هم دلهائى را مشوش کرد، مضطرب کرد، به تردید انداخت.

امروز که به تفسیر این آیه در تفسیر نمونه مراجعه کردم دیدم چنین آمده است:

این سکینه چه بود؟

باز لازم است در اینجا به داستان" صلح حدیبیه" بر گردیم و خود را در فضاى" حدیبیه" و در جوى که بعد از صلح پیدا شد تصور کنیم، تا به عمق مفهوم آیه آشنا گردیم.

پیامبر ص خوابى دیده بود- رویایى الهى و رحمانى- که با یارانش وارد مسجد الحرام مى‏شوند، و به دنبال آن به عزم زیارت خانه خدا حرکت کرد، غالب اصحاب فکر مى‏کردند تعبیر این خواب و رؤیاى صالحه در همین سفر واقع مى‏شود، در حالى که مقدر چیز دیگرى بود این از یک سو.

از سوى دیگر مسلمانان محرم شده بودند و حیوانات قربانى با خود آورده بودند، اما بر خلاف انتظارشان توفیق زیارت خانه خدا نصیب آنها نشد و پیامبر ص دستور داد در همان حدیبیه شتران قربانى را نحر کنند، و از احرام بیرون آیند، کارى که براى آنها بسیار سخت و باورناکردنى بود، چرا که آداب و سنن آنها و نیز دستورات اسلام ایجاب مى‏کرد تا مناسک عمره را انجام ندهند از احرام بیرون نیایند.

از سوى سوم در مواد صلحنامه حدیبیه مطالبى که پذیرش آن بسیار سنگین مى‏نمود، از جمله اینکه اگر کسى از قریش مسلمان شود و به مدینه پناه آورد مسلمانان او را به خانواده‏اش تحویل دهند، اما عکس آن لازم نیست! از سوى چهارم به هنگام تنظیم صلحنامه قریش حاضر نشدند کلمه" رسول اللَّه" کنار نام محمد ص باشد، و" سهیل" نماینده قریش با اصرار آن را حذف کرد، و حتى با نوشتن" بسم اللَّه الرحمن الرحیم" نیز موافقت نکرد، و اصرار داشت به جاى آن" بسمک اللهم" نوشته شود که با سنت اهل مکه سازگار بود. واضح است این امور هر کدام به تنهایى مطلب ناگوارى بود تا چه رسد به مجموع آنها، و به همین جهت تزلزلى در قلوب افراد ضعیف الایمان افتاد، حتى وقتى سوره فتح نازل شد بعضى با تعجب پرسیدند: چه فتحى؟! اینجا است که باید لطف الهى شامل حال مسلمانان شود و سکینه و آرامش را به دلهاى آنها باز گرداند، نه تنها ضعف و فتورى در آنان راه نیابد، بلکه به مصداق" لِیَزْدادُوا إِیماناً مَعَ إِیمانِهِمْ" بر قدرت ایمان آنها افزوده شود، آیه فوق در چنین شرایطى نازل گردید.

تفسیر نمونه، ج‏22، ص: 27

به نظرم اوج کیاست، ظرافت و درایت رهبری در انتخاب این آیه برای سخنان دیروزشون نهفته بود. دقت در این موضوع می تواند رمز لفافه گویی آقا را در خطبه دومشون برخلاف تصور عمومی مردم تبیین کنه.

دیگران بدانند:

آن روز که نوبت به صراحت گویی آقا برسد فتح الفتوحی خواهیم داشت که قطعاً در تاریخ ثبت خواهد شد.



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۳/۳۱
سبحان صداقتی

نظرات  (۷)

با سلام
خیلی عالی بود
راستی درباره بیانیه این آقا:
ایشان در راه اثبات ضد ولایت فقیه بودنش و منافق بودنش خیلی عجله داره
شاید آقا کاری که امام میخاست انجام بده و نداد را عملی کرد
همون که فرمود" اگر نبود اندک خدمات شما به این انقلاب شما را به عنوان ضد انقلاب معرفی میکردم "
آقای رفسنجانی هم از این آبانسی که آقا بهش داده باید نهایت استفاده رو بکنه و از این جریان اعلام برائی کنه
را ستی به http://baharbia.blogfa.com هم سری بزن جالبه
به امید پیروزی نهائی جبهه حق
سلام بر سروش نکته سنج و ژرف سنج
زدی تو خال

خطبه ی اول آقا رو نشنیده بودم. خیلی از سؤال هام برطرف شد..
پیروز و موفق باشی
عماد افروغ شنبه یا یکشنبه گفته بود باید شورای حکمیت تشکیل شود که اعتراض خودم همراه با پاسخ به حضورت تقدیم میشود

با سلام خدمت آفای افروغ
این نظر را به عنوان نامه ای به خودتان تلقی بفرمائید چون هیچ دسترسی به شما نداشتم به این وسیله برای ارتباط با شما متوسل شدم.
خواندن مطلبی از شما در روزنامه اعتماد ملی با عنوان ضرورت تشکیل شورای حکمیت مرا به شگفت آورد و با خود اندیشیدم این همان عماد افروغ انقلابی و ولائی سابق است که اکنون در لباس خوارج و با پیشنهاد حکمیت به ولی امر آب به آسیاب دشمن می ریزد ؟؟
آیا او همان کسی است که تا قبل از این نهاد های حکوت را قبول داشت؟
آیا او نبود که شورای نگهبان را نماینده رهبری در صیانت از قانون اساسی می دانست؟
پس اگر او همان افروغ است پس اورا چه شده ؟
آقای افروغ اگر پیشنهاد شورای حکمیت با وجود شورای نگهبان دهن کجی به نظام و رهبری نیست پس چیست؟
اگر اتهام دولت به بی اخلاقی همسو شدن با عده ای که دولت را دروغگو شمردند و جواب آن را از ملت دریافت کرده اند نیست پس چیست؟
اگر این سخنان توجیه رفتار آشوب گرانه عده ای نیست پس چیست؟
آقای افروغ وقتی همنوائی شما با موسوی آشکار شد فکر نمیکردیم تا اهانت به نظام و رای مردم و بی اعتنائی به رهبری با ایشان پیش بروید و همراهی شما در انتخابات با ایشان را به حساب مخالفتتان با دولت گذاشتیم .
آقای افروغ مگر پیام رهبری را نشنیدید که فرمود مشارکت بیش از هشتاد درصدی و رای بیست و چهار میلیونی منتخب مردم جشن واقعی است .
آقای افروغ به عنوان یک برادر کوچک پیشنهاد میکنم به مواضع سابقتان برگردید و اگر هم جوابی برای پرسش های فوق دارید از شنیدن آنها خوشحال می شوم
پاسخ :
یکشنبه 24 خرداد 1388 05:16 ب.ظ
1.این مطلب قبل از پیام رهبری است.2.جرا هر نقدی را به اصل نظام بر می گردانید.مساله شورای داوری از سوی رهبری چه ربطی به حکمیت معروف در اسلام دارد.امام نیز بارها اقدام به تشکیل چنین داوری هایی کرده بود.3.این گفتگو قبل از واکنش های شهری وبرای پیش گیری از انها بود.اگر شما راهی دیگر برای پاسخ به ابهامات دارید بفرمایید.در زمان امام نیز با وجود شورای نگهبان شوراهای داوری تشکیل میشد.لطفا در مورد جایگاه رای و حقوق ملت در اندیشه ی امام تحقیق کنید .موفق باشید.تماس بگیرید تا مطالب دیگر تلفنی گفته شود
بسیجیان بی نماز، با خالکوبی و زنجیر آویخته به گردن!
خشونت سانسور شده: در حالیکه سکوت صداوسیما و ابهامات درباره حمله بامداد ۲۴ خرداد نیروهای منتسب به بسیج به کوی دانشگاه تهران و مضروب کردن دانشجویان ادامه دارد، روایت شاهدان عینی و مجروحان این حادثه، گویای این واقعیت است که در بین نیروهای حمله کننده به کوی، افرادی با خالکوبی روی دستها و یا زنجیرِ آویخته به گردن دیده می شده اند. در عین حال، اندک آشنایی با وضعیت پایگاههای بسیج نشان می دهد که عضویت افرادی با این ظواهر، در بسیج اصلا معمول نیست.
بنابراین گزارش، در بین مضروبان و مجروحان کوی دانشگاه، تعداد زیادی از دانشجویانِ عضو بسیج دانشجویی نیز وجود دارند.
بر طبق روایت شاهدان این ماجرا، مهاجمان که روی لباس های فرمشان، عبارتهای «پایگاه مالک»، «پایگاه مقداد» و... مندرج بوده است، در حین اقدام وحشیانه خود، برای سلامتی مقام معظم رهبری صلوات می فرستاده اند اما در حمله به اتاقی که مزین به قاب عکس امام خمینی بوده است، این قاب عکس را نیز خرد کرده اند!
نکته قابل توجه اینکه، فعالیت تخریبی این نیروها در کوی، فاصله زمانی اذان صبح تا طلوع آفتاب را نیز در برمی گرفته است اما هیچ کس نماز خواندن این نیروها را در این فاصله زمانی ندیده است!
اینطور که شما فرمودید پس باید آقای موسوی و یاران سبزاندیش ایشان صبر کنند و سکینه به خرج دهند تا انشائ الله در همین نزدیکیها به موفقیت برسند و دروغگوی عوام فریب زمان را به زیر بکشند؟!
واقعیت این است، که در این روزهایی که گذاشت شاهد شتابزدگی مقام محترم رهبری در سه مرحله بودیم:
اول: صدور بیانیه، در روز 23 خرداد ماه، و اعلام جشن پیروزی احمدی نژاد در میان بهت ملت ایران. گویی ایشان توجه نداشتند که آن موج جمعیت شگفت انگیز آمد تا احمدی نژاد برود نه این که بماند.
دوم: تهدید مردم و تفسیر حضور مردم به زور آزمایی خیابانی. ایشان از یاد برده بودند که چنین زورآزمایی را قانون اساسی به رسمیت می شناسد و در همه جای جهان وسیله اعلام نظر مردم است.
سوم: شتابزدگی در سرکوب مردم.و نشان دادن مشت آهنین و شلیک گلوله.
این شتابزدگی ها مانع از این شد که سخن ایشان به عنوان فصل الخطاب تلقی شود و قبول عام یابد. قرآن مجید این واژه را تنها یک بار به کار برده است. می گوید، بنیان حکومت داوود را محکم گردانیدم و به او حکمت و فصل الخطاب اعطا کردیم. آتیناه الحکمه و فصل الخطاب؛ در تعبیر قران مجید فصل ا لخطاب متکی بر حکمت می روید و می بالد. حکمت همان چیزی است که دل و خرد انسان ها را قانع می کند. در حقیقت قرآن مجید یک مثلثی را تصویر می کند: تحکیم حکومت ، حکمت، فصل ا لخطاب .
ایه الله خامنه ای فصل الخطاب را بر مبنای نظریه نصر بالرعب متکی کردند. این ترکیب کارساز نیست
مثلث ایه الله خامنه ای: اقتدار، نصر بالرعب و فصل الخطاب است.
یک حرف بس است....
برگرفته از سایت مهاجرانی
با سلام خدمت راموند
شما نفرمودی ولایت فقیه را از اصل قبول داری یا نه
ببخشید آنت موج شگفت انگیز که می فرمائئید کجا بود؟ نکنه همان چند هزار نفری که بدون مجوز راهپیمائی در میدان آزادی جمع شدند را می فرمائید
خب اونکه روز دوشنبه بود وانگهی رهبر انقلاب در روز شنبه اولا حضور مردم و سپس رای بالای رئیس جمهور منتخب را جشن واقعی خواندند و اصلا دعوتی به برگزاری جشن نداشتند چون ایشان در جریان دقیق برگزاری انتخابات هستند و مطمئن هستند خللی در برگزاری نبوده.
اینکه نامزدها هوادارانشان را به خیابان ها بریزند آیا به نظر شما پایانی خواهد داشت یکی این میگوید یکی آن دیگری و این را پایانی نیست . ایشان این کار بیهوده را که اقتصاد و زندگی ها را فلج میکند به صلاح کشور نمی داند از طرفی آقای مهاجرانی که دم از قانون اساسی میزنند نمی دانند که اختیار صدور مجوز به دلیل همان قانون در اختیار وزارت کشور است و وقتی مجوزی صادر نمی شود حتما دلیلی دارد که خوشبختانه دیری نگذشت که دلیل آنرا دریافتیم که این باصطلاح هواداران ظاهرا کاری با رای نیاوردن نامزدشان ندارند بلکه آمده اند عقده شان از نظام را خالی کنند و به چیزی جز سرنگونی قانع نمی شوند
مورد سوم را هم نمیدانم از کجای صحبت ایشان استنباط می شود بگید ما هم بفهمیم
خدا را شکر آقای مهاجرانی در مدت اقامتشان در ایران از فرهنگ مهدویت هم چیزی شنیده اند تا از نصر بالرعب در اینجا سوء استفاده کنند
خدمت ایشان عرض کنم این واژه در مورد غلبه امام زمان بر دشمنانشان است و رهبر معظم انقلاب نیز در خطابشان به دشمنان این گونه صحبت کردند کما اینکه داود علیه السلام نیز اینگونه پیروزی هائی داشته و در مورد قضاوت است که قرآن ایشان را به فصل الخطاب از طرف خداوند توصیف می نماید که رهبر نیز در سخنشان با مردم نیز اینگونه بودند و با مردم با مهربانی سخن گفتند بروید خطبه دوم را از نو بشنوید
برگرفته از سخنان خودم
راستی واسه ما بگو که بالاخره ولایت فقیه را قبول داری یا نه
به امید پیروزی نهائی حق علیه باطل

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
next